کارگردان و تهیهکننده: تینا پاکروان
نویسنده: طلا معتضدی
بازنویسی فیلمنامه: تینا پاکروان
ژانر: ملودرام / اجتماعی
محصول: ایران
مدت: ۹۸ دقیقه
“توجه فرمایید، با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”
یک باغ در تهران، با پرسنلی محدود و صمیمی برای عروسی و عزا. پرویز(آتیلا پسیانی) صاحب عصبی؛ اما خوشقلب کیترینگ است و به همراه همسرش منیر(ستاره اسکندری) که سعی دارد خود را در طبقهی اجتماعی جا بزند که به آن تعلق ندارد، مهمانیهای شاد و غمگین مردم را برگزار میکنند.
زیبا(رویا نونهالی)، دست راست پرویز و منیر، سرکارگر، سرآشپز و کلا آچار فرانسه باغ تالارست. زنی زیبا و زحمتکش که چهارده سال قبل، بعد از مرگ همسرش همراه با مادر و پسر یکسالهاش، امیر(مهراب رضایی) به تهران آمده و پرویز به او اعتماد کرده و کار دادهاست. زیبا آرام، بااعتماد بهنفس، خیر، مهربان، شاکر و نجیب است و همه امیدها و آرزوهایش در امیر و آیندهی او خلاصه میشود.
فیلم نیمه شب اتفاق افتاد ، با مراسم عروسی خوانندهی کیترینگ در باغ شروع میشود. او بعد از عروسیاش تصمیم دارد شغل خوانندگی در مجالس را کنار بگذارد. حالا همراه با شادی برای دامادیاش، پرویز بهدنبال خوانندهای جدید میگردد.
انسیه(گوهر خیراندیش) باغ گل دارد و گلهای کیترینگ پرویز را مهیا میکند. منیر، روی انسیه حساس است و خوشش نمیآید او و پرویز با هم تنها باشند. پس چرا منیر پیشنهاد خوانندگی برادر کوچک انسیه، حسین(حامد بهداد) را میدهد؟ انسیه که حق مادری به گردن حسین دارد چرا میپذیرد؟ کمکم که فیلم جلو میرود متوجه میشویم که اوضاع مالی حسین بد هم نیست، پس چرا خوانندگی در باغ تالاری نهچندان معروف را بهعنوان شغل انتخاب میکند؟
متاسفانه فیلمنامه، سوالات زیادی را بیجواب گذاشته. درست است که حسین صرع دارد و در کودکی از مادر یتیم شده؛ اما انسی برایش مادری دلسوز بوده و هست، شیرین(شقایق فراهانی) هم همینطور. پس این که یکمرتبه جوانی رمانتیک و مهربان، مانند حسین، عاشق زیبا شود، دور از ذهن است.
کل داستان فیلم، یک عاشقانه نامتعارف است با دیالوگهایی بامزه و شعر و موسیقی نوستالژیک. موسیقی قدیم ایران که بین نسل جدید هم، از محبوبیت خاصی برخوردارست. بقیه فیلم با داستانهای حاشیهای پر شده. فیلمنامه میخواسته با کمک این داستانکها یک جورهایی مینیمال باشد که موفق نشده. از این دست عاشقیها در سینما، کم نداشتیم. جدا از “شام آخر” اثر “فریدون جیرانی” و فیلم “سایههای موازی” ساختهی “اصغر نعیمی”، اولین باری که آنونس فیلم نیمه شب اتفاق افتاد را دیدم، کل فیلم بینظیر “کافه ستاره”، ساخته “سامان مقدم” با بازی رویا تیموریان در نقش “ملوک” و حامد بهداد در نقش “خسرو”، جلوی نظرم آمد. درست است که در کافه ستاره، ملوک درصدد بهدست آوردن خسرو بود و در حقیقت از نظر دلباختگی، ماجرا درست عکس فیلم نیمه شب اتفاق افتاد است؛ اما انتخاب حامد بهداد، برای نقش حسین، همان خسروی کافه ستاره را برایم تداعی کرد. شاید انتخاب ایشان برای این نقش، خیلی هم درست نبود، گرچه که بازی آقای بهداد در فیلم نیمه شب اتفاق افتاد، بسیار خوب و حساب شدهاست.
جدا از همه اینها نباید پرسوناژ موسیقی اصلی را در فیلم نیمه شب اتفاق افتاد از یاد برد. در این ملودرام عاشقانه، هر جا حرف برای زدن نبود، موسیقی خودنمایی میکرد. این که مدتیست سینمای ما با موسیقی درخور و فاخر آشتی کرده، نکتهای بسیار مثبت است. موسیقی خوب کارن همایونفر عزیز هم در خیلی صحنهها به داد فیلمساز رسیده و خود بهتنهایی پرسوناژی قویست.
به هر روی، حسین، عاشق زیبا شده. زیبا هم با دست پس میزند و با پا پیش میکشد. نیمرو خوردنشان بعد از آن همه جنجال و لقمه گرفتن حسین برای زیبا، شاید احساسیترین و عاشقانهترین سکانس فیلم نیمهشب اتفاق افتاد باشد. رابطهای صمیمانه شکل گرفته و حداقل تمام عوامل باغ تالار متوجه آن شدهاند. با خالهزنک بازیهای لاله(رابعه اسکویی) و ابوالفضل(سینا رازانی) و سرک کشیدنهای منیر، صبر پرویز تمام میشود و برادرانه با زیبا در مورد این عشق، صحبت میکند. صحبتهایی که زیبا را از بر ملا شدن راز قدیمیاش میترساند و باعث میشود او از حسین فاصله بگیرد. فاصلهای که حسین را بدجور بهم میریزد و حاضر میشود برای رسیدن به زیبا در نهایت مسالمت و آرامش، همه کار کند. حتی در روی خواهر بزرگش انسیه میایستد، دست بهدامن پرویز میشود و به امیر نوجوان التماس میکند.
افتادن حسین از پلهها و قتل غیرعمدی که صورت میگیرد، قرار است ضربه زننده باشد؛ ولی نیست. بیشتر شبیه به شوخی با مخاطب است. شوخیای زننده. چرا موضوع بیماری صرع حسین به میان نیامد؟ موضوعی که جای کار داشت و میتوانست پایانی بهتر از این را برای فیلم به ارمغان آورد.
فیلم نیمه شب اتفاق افتاد ، فیلم حامد بهداد است. هم بازی خوبی را از او شاهد هستیم و هم فیلم، تبلیغیست برای خوانندگیاش. گرچه که در گرهگشایی، با حذفش، فرصت ِ تمام کردن بازی خوبش، از او ربوده شد و رسالت نقش حسین، تا حدودی مهجور ماند.
قاببندیهای دوربین و میزانسن فیلم، رمانتیک است. بازیهای زیرپوستی ِ خوب بازیگران، خیلی از مفاهیم مد نظر فیلمساز را، بهدرستی به مخاطب منتقل میکنند.
فیلم نیمه شب اتفاق افتاد با عزا و ماتم ماتم میشود و بازی خانم خیراندیش، در این سکانس محوریست. تصمیم زیبا در انتهای فیلم، قرارست پیام فیلم نیمه شب اتفاق افتاد باشد. پیامی که آن را هم بهسختی میشود باور کرد.
در مجموع فیلم نیمه شب اتفاق افتاد، میتواند تا یک ساعت شما را سرگرم کند و بعد از آن اعصابتان را خورد. انتظار میرود خانم پاکروان عزیز، زین پس حساب شدهتر و دقیقتر به موضوعاتی که قصد ساختنشان را دارند نگاه کنند تا دوباره، خامیای که در ساخت نیمه شب اتفاق افتاد، اتفاق نیفتد.