(2016) London Has Fallen
لندن سقوط کرده است (۲۰۱۶)
کارگردان: بابک نجفی
نویسنده: کریتون روتنبرگر / کاترین بندیکت / کریستین گادگاست / چاد جان
تهیهکننده: جرالد باتلر/ آلن سیگل / مارک گیل / جان تامپسون / مت اوتوله / لس ولدون
ژانر: اکشن / درام
محصول: ایالات متحده آمریکا
مدت: ۹۹ دقیقه
“توجه فرمایید، با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”
پاکستان. یک کشور تروریست پرور و حامیاش! و عملیاتی تروریستی انجام میشود که تروریست از بین برود! البته این کمدی سیاه در جهان واقعی رخ میدهد!
امیر برکاوی (آلون ابوتبول) یک تروریست بزرگ جهانیست و خانهاش در روز عروسی فرزندش مورد حمله ارتش ایالات متحده آمریکا قرار می گیرد. دو سال از عروسی ِ عزا شده میگذرد و جهان با خطر جدی او و باقی مانده اعضای خانوادهاش طرف است.
مایک بنینگ (جرالد باتلر) و رئیسجمهور بنجامین آشر (آرون اکهارت) همچنان رابطه خوب و فراتر از کارشان را با هم حفظ کردهاند؛ اما مایک فکرهای دیگری در سر دارد. او به زودی پدر میشود و نمیخواهد به خاطر خطیر بودن شغلش، حسرت پدری کردن را بخورد و یا شاید طی عملیاتی از بین برود و فرزندش بیپدر بزرگ شود. مایک در فکر استعفاست که نخست وزیر انگلستان، “جیمز ویلسون” میمیرد و تمام سران جهان برای شرکت در مراسم خاکسپاری و ادای احترام به او، باید به لندن بروند، از جمله رئیسجمهور آشر. مایک نمیخواهد او را در این سفر تنها بگذارد، در نتیجه مسئله استعفا را فعلا مطرح نمیکند و با بنجامین همراه میشود.
در لندن، هر کدام از سران جهان جایی هستند. یکی در اتومبیل در ترافیک مانده، دیگری مشغول خوشگذرانیست، آن یکی نزدیک جایگاه مراسم و دیگری در قایقش منتظر! چنین هماهنگی عجیبی بین سران کشورها در هیچ کجای جهان دیده نشده و نخواهد شد چه رسد در کشور انگلستان که از لحاظ دیسیپلین و برنامهریزیهای سر زمان، در جهان شهرهست. روسای کشورها کمکم در حال رسیدن به محل مورد نظر هستند که متوجه نفوذ تروریستها در بین نیروهای امنیتی میشویم. تعدادشان آنقدر زیاد است که دیگر نمیشود به هیچکس اعتماد کرد.
با دیدن اولین انفجار، ممکن است شک کنید که در حال دیدن یک فیلم اکشن هستید یا یک بازی کامپیوتری؟ صحنهی انفجار بیش از حد ناشیانه است و کاملا مصنوعی از آب درآمده؛ اما این تازه شروع است. تمام پلیسهای لندن با تروریستها همدست هستند، به ترتیب سرکردگان کشورها کشته میشوند و کل لندن در حال انفجار و سوختن است، بجز “بیگبن” نازنین که استوپار سر جایش مانده تا همچنان نماد لندن بماند و کمی قوت قلب به همگان دهد!
هدف نهایی هم رئیس جمهور آشر است؛ اما مایک به این سادگیها تسلیم نمیشود. حتی اگر همه دنیا علیه آشر و او متحد شوند، مایک ثابت میکند که سری فیلمهای سختجان را از روی او ساختهاند.
برای فراری دادن آشر از این مهلکه، تعقیب و گریزی در خیابانهای لندن صورت میگیرد و تنها کار رئیس محافظان از رئیسجمهور آشر، لین جیکوبز (آنجلا بست) میشود ترسیدن و جیغ کشیدین. در هر دو قسمت از این سری فیلمهای سقوط کردنی، متاسفانه زنانی که در مصدر قدرت بخشی قرار دارند، منفعل، ترسو و وحشتزده نشان داده میشوند. چه وزیر دفاع در قسمت اول و در همین قسمت که باز هم نقشی جز ترس و نفسنفس زدن ناشی از هیجان و وحشت به او نرسیده و چه لین جیکوبز، که بعد از کلی جیغ و گریه، میمیرد و داستان دوباره دست مردان جسور و نترس قصه میافتد. باز جای شکرش باقیست که مامور ام.آی.سیکس، ژاکلین مارشال (شارلوت رایلی) بهتر و موثرتر از بقیه زنان فیلم لندن سقوط کردهاست، عمل میکند.
خشونت، خشونت به همراه میآورد و نفرت، نفرت را. برکاوی میخواهد از همه انتقام بگیرد و حالا که آشر از دستش فرار کرده، ناراحت است. به هر قیمتی باید این آخرین دولتمرد هم از بین برود. پسران نابغهاش در شبکه اینترنتی لندن نفوذ کردهاند و کنترل شهر را تمام و کمال به دست گرفتهاند. نیرو و تجهیزاتشان هم اصلا تمامی ندارد. کار به جایی میرسد که از سه هلیکوپتر، یکی شامل رئیس جمهور آشر و دو تای دیگر به عنوان اسکورت و پشتیبان، هر سه را در هوا میزنند. هلیکوپترهای پشتیبان در جا میترکند و هلیکوپتر رئیسجمهور هم زمین میافتد، اما دو یار غار، آشر و بنینگ بدون کوچکترین مشکلی به سبک فیلمهای سالهای دور بالیوود، از هلیکوپتر جان سالم به در میبرند تا حالا دیگر باورتان شود که شما در حال تماشای یک بازی کامپیوتری هستید با شخصیاتهایی نامیرا که فقط جانشان کم شده! دستهای از آدم بدها به سبک فیلمهای زامبی ظاهر میشوند و حالا نوبت دویدن و تلاش برای بقاست، آن هم با کت. اگر قرارست بمیری، حداقل خوشتیپ باش، حتی اگر لندن سکوت و کور شدهباشد!
فیلم بسیار ضعیفست و فیلمنامه پر ایراد. متاسفانه خلاقیت در کارگردانی وجود ندارد و خیلی از صحنههای حمله مسلحانه و چریکی، کاملا فیلم “المپوس سقوط کردهاست” را یادآوری میکنند. دیالوگها به دور از ادب و با ادبیات آقای ترامپ گفته میشوند و نورپردازی و فیلمبرداری دست به دست هم میدهند تا به هر نحوی که شده شما را وارد فضای مجازی و بازیگونه فیلم لندن سقوط کرده است بکنند.
تروریست پاکستانی داستان عصبانیست و با معاون اول رئیسجمهور آشر، آلن ترومبول (مورگان فریمن) تماس میگیرد. او آشر را میخواهد و در عوض قول آرامشی پایدار در جهان را میدهد. آلن به هیچ وجه این پیشنهاد را نمیپذیرد و منتظر یافتن آشر با ردیاب ماهوارهایست.
یافتن خانهی امن هم دردی از آشر و بنینگ درمان نمیکند و مکان، ناامن از آب در میآید و باز هم چارهشان فرار میشود؛ ولی این بار، رئیسجمهور آشر گیر میافتد. بالاخره در بین نیروهای انگلیسی، چند تن قابل اطمینان هم پیدا میشوند تا با مایک برای نجات آشر همکاری کنند. نیروهای برکاوی هم که تمام شدنی نیستند و چون یکی کشته میشود گویی دو مهاجم دیگر زاده میگردند.
کامران (ولید زوآتر) پسر خشمگین برکاوی، آشر را جلوی چشم جهانیان به باد کتک میگیرد. سکانسی که باید دراماتیک و ناراحت کننده باشد؛ اما تکراریست و کمدی. آشر هم، این مرد نظر کرده، خم که به ابرو نمیآورد هیچ، در لحظهی رهایی از چنگال ستیزهجویان، با این که ساختمان در اثر گاز (یکی از مخربترین انفجارهی جهان)، منفجر میشود، همراه بنینگ جان سالم به در میبرد تا پروسه بازی و نامیرا بودن جفت ِ محافظ و رئیسجمهور، تکمیل شود. همه چیز ختم بخیر میشود و آدم بدها همگی نابود. بنینگ هم از استعفا صرف نظر میکند البته بهشخصه امیدوارم این عدم کنارهگیری مایک، انگیزهای برای ساخت یک فیلم سقوطی جدید نباشد، مگر از نوع خوبش.