خانه / نقد فیلم / فصل نرگس (۱۳۹۴)

فصل نرگس (۱۳۹۴)

فصل نرگس (۱۳۹۴) (۱)

نویسنده و کارگردان: نگار آذربایجانی
تهیه‌کننده: سحر صباغ‌سرشت
ژانر: اجتماعی / درام
محصول: ایران
مدت: ۹۰ دقیقه

“توجه فرمایید،‌ با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”

 عشق، سرایت می‌کند 

فصل نرگس، دومین فیلم بلند خانم آذربایجانی، هم‌چنان با محوریت عشق، محبت و درک یکدیگر نوشته و ساخته شده است. فیلمی که مانند «آینه‌‌های روبه‌رو» (۲) از قضاوت نادرست دیگران می‌گوید و با ظرافت پیش می‌رود. فیلم‌های خانم آذربایجانی دور از هرگونه شعار و ژست روشنفکرانه‌ست. فیلم‌هایش روان هستند، کاراکترهایی که می‌آفریند همگی حقیقی و باورپذیرند، داستان‌هایش قلب را می‌لرزانند و عشق ورزیدن را، بلند و رسا فریاد می‌زنند.

فصل نرگس
فصل نرگس

در فیلم فصل نرگس، بیننده شاهد چندین داستانک است. آدم‌هایی از بالای شهر تا پایین شهر. آدم‌هایی که هر روز از کنار هم می‌گذرند و داستان ِ زندگی هم را نمی‌دانند، هم را نمی‌شناسند؛ اما اگر روزی فرصتی شد و همین انسان‌های خوب، توانستند همدیگر را بشناسند و قصه‌ی زندگی هم را بدانند، شاید با هم و بقیه انسان‌ها مهربان‌تر، خودمانی‌تر و صادق‌تر رفتار کنند.

فصل نرگس، فیلمی‌ست در مورد سخاوت و بخشش، در مورد هدیه دادن، مهربان بودن، آینده‌نگر بودن، حیات بخشیدن. فیلمی‌ست در مورد عاقبت به‌خیری، جاودانگی و عضویت در کمپین اهدای عضو. (۳)

تقریبا تا گره‌گشایی، بیننده فکر می‌کند در حال دیدن چند داستان موازی‌ست؛ اما در حقیقت برخی از سکانس‌هایی که می‌بینیم فلاش‌بک هستند. پر واضح است که نگارش فیلم‌‌نامه‌ای این چنین چقدر دشوار بوده است. به انسجام، روان بودن و درست پیش رفتن داستان، دیالوگ‌ها، داستانک‌ها، اتفاقات و عکس‌العمل‌ها تماما فکر شده و هر صحنه‌ای با دقت و وسواس تصور، نوشته، فیلم‌برداری و تدوین شده است. به همین خاطر است که شما در حین دیدن فیلم دچار کوچک‌ترین شبهه‌ای نمی‌شوید مگر در گره‌گشایی. خب، در کل ِ فیلم، نتیجه‌ی صبر و تحمل داشتن و قضاوت نکردن را به‌خوبی دریافتیم. هر جا کاراکترها عجول بودند و بی‌درنگ همدیگر را قضاوت کردند، دچار اشتباه شدند، حال مخاطب عزیز هم بعد از چند دقیقه حوصله کردن، متوجه اصل ماجرا می‌شود و درمی‌یابد چه صحنه‌ها و سکانس‌هایی فلاش‌بک بوده‌اند. ناگهان همه چیز بر بیننده آشکار می‌گردد و او حقیقت  ِ این فیلم لطیف را به خوبی درمی‌یابد و تحت تأثیر این همه عشق و محبت قرار می‌گیرد.

فصل نرگس
فصل نرگس

داستانک‌ها و پرسوناژها هر کدام خصوصیات روحی و اخلاقی، گرفتاری‌ها، مشکلات، آرزوها و حسرت‌های خود را دارند. مهم نیست هر کاراکتر چقدر از لحاظ زمانی در فیلم حضور دارد، چون فیلم فصل نرگس با تک‌تک ِ این کاراکترها که معنا یافته است. چه کاراکترهایی که در فیلم حضور فیزیکی دارند و چه کاراکترهایی که حضور معنوی دارند، به‌مانند زنده یاد خانم «عسل بدیعی».

بازی‌ها روان و خیلی خوب است. در فیلم آینه‌های روبه‌رو خانم آذربایجانی ثابت کردند که می‌توانند به‌خوبی از بازیگران فیلم‌شان بازی بگیرند و در فیلم فصل نرگس هم دوباره شاهد این توانایی هستیم.

فیلم زنانه است و قهرمان داستان، زنان هستند و به طبع همین زنانه بودن، لطافت در فیلم موج می‌زند. لوکیشن‌ها با دقت انتخاب شده‌‌اند و طراحی صحنه و لباس، در مورد کاراکترها و فضای زندگی، کاری و روحی‌شان اطلاعات خوبی به بیننده منتقل می‌کند.

یکی از عزیزترین کاراکترهای فیلم، آیلاست (یکتا ناصر). دختری ساده و صبور که هر جا باشد آرامش هم، همراهش خواهد بود. آیلا نوعی شاعرانگی در خود دارد، شاعرانگی‌ای که آن را برای‌مان به نمایش می‌گذارد. او توجه بیننده را به جای خالی قاب‌های روی دیوار جلب می‌کند و با خلوص تمام با کسی که عکس‌هایش در قاب بوده، حرف می‌زند، کسی که گویی دیگر بین ما نیست؛ اما هر لحظه با آیلا همراه است. او به ماهی و حیاتش توجه نشان می‌دهد و سرخوشانه با ماهی کوچک بازی می‌کند. آیلا حساس است، چیزی را به دل نمی‌گیرد و زود می‌بخشد. شاید علتش آن باشد که او، صاحب یکی از رئوف‌ترین، قلب‌های دنیاست. آیلا کسی‌ست که ما «ارزش روزهای زندگی را به اندازه‌ی او نمی‌دانیم».

فصل نرگس
فصل نرگس

در فیلم، به زبان شیرین آذری توجه ِ خاص شده است. سرزنده‌‌ترین کاراکتر فیلم، آیلا، آذری‌ست و در برابرش مغرورترین و لج‌بازترین کارکتر، سپیده (شایسته ایرانی) هم آذری‌ست. جدا از نام سولماز (شیرین اسماعیلی)، اسم گربه‌ی فیلم فصل نرگس هم «قره»، به معنای سیاه است. کلیه‌ی اسامی فیلم، دل‌چسب و زیباست و تنها مشکل من با فیلم فصل نرگس، شوم جلوه دادن گربه‌ی سیاه کوچک است و بهتر است آن را فقط نماد در نظر بگیریم.

فیلم فصل نرگس سادگی و بی‌آلایشی را ستایش می‌کند، در برابر خودخواهی، غرور و شتابزدگی جبهه می‌گیرد و همه‌ی ما را به عشق دادن و عشق گرفتن تشویق و ترغیب می‌کند، بدون این‌که مبتلا به شعارزدگی باشد و در رابطه با یک کار بزرگ و بشر دوستانه وارد حیطه‌ی اعتقادات و باورها شود. خانم آذربایجانی فیلمی جهان شمول ساخته است و هنر را در جهت خیرانه و شرافت‌مندانه، برای طلوع هر چه بیشتر عشق و عاطفه در همه‌ی جوامع، از جمله جامعه‌ی خودمان به‌کار گرفته‌اند.

فیلم پر از احساس است و اوج آن احساسات را مخاطب بعد از اتمام فیلم و فکر کردن به قصه و آدم‌هایش درمی‌یابد. ما هر روز با دوستان و آشنایان‌مان از خودمان و دیگران سخن می‌گوییم. دیگرانی که هر روز از کنارشان می‌گذریم، بدون این‌که بدانیم همه‌ی ما با هم در ارتباط هستیم و از هم تأثیر می‌گیریم. مثل زمانی که آیلا از کنار ماشین گیسو (ریما رامین‌فر) گذشت. هر دو در پی حل مشکل‌شان بودند و در فکر سرانجام کارشان بدون این‌که بدانند با هم پیوندی دارند، پیوندی که نرگس (شبنم گودرزی) دلیل آن است و یا سکانسی که گیسو و همسایه‌اش (گوهر خیراندیش) با هم از دختری حرف می‌زنند که دوستش خودکشی کرده بود و نمی‌دانند که آن «دوست»، چه لطفی در حق آن‌ها و بچه‌های تحت حمایت گیسو کرده است. شاعرانگی حتی بعد از اتمام فیلم فصل نرگس، ادامه دارد.

موسیقی ِ گوش‌نواز آقای ستار اورکی بر مؤثر بودن و لطافت فیلم افزوده است. تصاویر نهایی ِ فیلم، دیدن آن چهره‌های زیبا و دوست‌داشتنی، شایسته‌ترین انتخاب برای اتمام قصه‌ی عشق نرگس بود.

فصل نرگس
فصل نرگس

فیلم فصل نرگس، با رویکردی بشر دوستانه و عاشقانه، ثابت می‌کند که اگر به یکدیگر محبت کنیم، احترام بگذاریم و عشق بورزیم، تمام این خوبی، تمام این عاشقی‌ها، جامعه را رو به تعالی پیش می‌برد و خوبی و مهر، به تک‌تک‌مان باز می‌گردد. بله، گویی عشق ِ حقیقی، از یک تن به چندین تن دیگر سرایت می‌کند و ای کاش، همه‌ی ما، دچار به هنر عشق ورزیدن باشیم. به قول حضرت مولانا:

« ای زندگی تن و توانم همه تو / جانی و دلی ای دل و جانم همه تو »

« تو هستی من شدی از آنی همه من / من نیست شدم در تو از آنم همه تو »

زندگی همه‌مان، پر از عشق و نرگس باران باد.

پی‌نوشت:

۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «فصل نرگس» اینجا کلیک کنید.

۲) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «آینه‌های روبه‌رو» اینجا کلیک کنید.

۳) برای ورود به سامانه‌ی «اهدای عضو»، کسب اطلاعات، عضو شدن و کارت دریافت کردن و پیوستن به خانواده‌ی حیات‌بخشان، اینجا کلیک کنید.

این را نیز ببینید

میدان سرخ

میدان سرخ (۱۴۰۰)

میدان سرخ (۱۴۰۰) (۱) کارگردان: ابراهیم ابراهیمان / بهرام بهرامیان / کمال تبریزی و… نویسنده: …

یک نظر

  1. فیلم خیلی خوبی ارزش دیدن داره

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *