تنگه ابوقریب (۱۳۹۷) (۱)
امتیاز فیلم «تنگه ابوقریب» از پنج ستاره: *** (سه از پنج)
نویسنده و کارگردان: بهرام توکلی
تهیهکننده: سعید ملکان
ژانر: جنگی / تاریخی
محصول: ایران
مدت: ۹۰ دقیقه
“توجه فرمایید، با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”
قبل از هر چیز، نگارنده وظیفهی خودش میداند که از بهرام توکلی، بابت صداقت و شجاعتش در ساخت فیلم تنگه ابوقریب تشکر کند. فیلمی که برخلاف اکثر آثار ساخته شده در مورد جنگ هشت ساله، نشان میدهد در دورهی جنگ ایران و عراق، متاسفانه نه مدیریت درستی صورت میگرفته، نه استراتژی جنگی وجود داشته و نه هماهنگی بین نیروها بوده و ارتش و بسیج و سپاه، هر کدام جدا از هم و با کمی خصومت عمل میکردند که اثرات آنچه که در بالا گفته شده، تمام و کمال در عملیات کربلای چهار مشهود است و نتیجهاش شده تلفات وحشتناک نیروهای ایران و کشته و مفقود الاثرشدن رزمندگان وطن (۲)؛که خب، حالا بعد از گذشت چند دهه از جنگ، بهجای شفافسازی، انتشار اطلاعات صحیح، قبول و اعتراف به ضعف و معذرتخواهی و.. بابت به کشتن دادن هزاران جوان و آرزوهایشان، همچنان حقایق جنگ مخفی و اشتباهات لاپوشانی میشوند و هیچ آمار دقیقی از کشتهها اعلام که نمیشود هیچ، جان آن عزیزان، هنوز هم بیارزش انگاشته میشود و هر نقد مردم به جنگ، با اظهار نظراتی که ممکن است به عجز و لابه منتهی گردد توأمان شده و سعی در موجه جلوه دادن تصمیمات غلط فرماندهان میشود؛ به قول حضرت مولانا:
«ور نگویی عیب خود باری خمش / از نمایش وز دغل خود را مکش»
در رشادت و وطنپرستی نیروهای نظامی و دفاعی ایران هرگز شکی نبوده و نیست؛ اما اینکه از سربازان جان بر کف، بهعنوان سپر انسانی جلوی توپ و تانک دشمن استفاده شود، نه پیروزی، بلکه سرافکندگی برای کشوریست که قبل از جنگ سال ۵۹، بارها ارتش ناآرام عراق را با ارتش خود ظرف چند ساعت وادار به عقبنشینی و متحمل تلفات سنگین کرده بود و حسرت گام نهادن در خاک ایرانزمین را، چون داغی بر دلشان نشانده بود. به هر روی، دل پر است و حرف بسیار و نه اینجا جایاش است و نه مجال کافیست تا از مظلومیتی حرف بزنیم که هر لحظهاش، کم از واقعهی کربلا نداشته و ندارد، پس میپردازیم به فیلم تنگه ابوقریب که با ساختش، بهرام توکلی، گوشهای از آن محشر کبری را روایت کرده و در عین حال نقدی محکم داشته بر مدیریت جنگ هشت ساله.
این فیلم، قصهی مقاومت سربازان گردان عمار یاسر، لشکر ۲۷ محمد رسولالله است در روزهای واپسین جنگ. آنچه مسلم است اینکه ارتش عراق از ضعف نیروهای ایران استفاده کرده و درصدد است از یک پایگاه ایرانی بگذرد که اگر این اتفاق بیفتد، ممکن است دو مرتبه بخشهایی از ایران، بهدست نیروهای عراقی بیفتد، عدم هماهنگی و کمبود نیرو و تجهیزات و حتی آب آشامیدنی! باعث میشود مردان گردان عمار یاسر، در برابر این تهاجم دوباره، بدن و جانشان را سپر دفاع از خاک ایران کنند.
فیلم با سکانسی آرام شروع میشود. مردمی که برای تفریح به لب رودخانه آمدهاند و در بینشان چند رزمنده هم حضور دارند که قرار است به مرخضی بروند. روحیهی خوب و طناز حسن (امیر جدیدی)، مجید (جواد عزتی)، خلیل (حمیدرضا آذرنگ) و عزیز (علی سلیمانی) خنده بر لب بیننده میآورند و باغث میشود او سادگی و همدلی آنان را بستاید و از طرفی بداند، آنچه که شاهدش است، به آرامشی قبل از توفان میماند و طولی نمیکشد که همان رزمندگان شاداب، باید تصمیم بگیرند بین رفتن به خانه، یا خط مقدم.
تکلیف چهار کاراکتر حسن و محید و خلیل و عزیز مشخص است، سر نترس دارند و میدان نبرد دیدهاند و دل برگشتن و دفاع نکردن ندارند؛ اما علی با بازی مهدی قربانی، یکی از دوستداشتنیترین پرسوناژهای این فیلم است و نمونهاش را در سینمای جنگی ایران نداشتهایم. نوجوان عکاسی که هیجانزده است و هنوز دقیقا نمیداند در میدان جنگ چه خبر است و قرار است چه روی دهد. او فقط میخواهد کاری کند و کمک حال باشد. علی، نمایندهی ماست. مایی که یا زمان جنگ، به جبهه نرفتهایم و یا مایی که سالها بعد از جنگ به دنیا آمدهایم و خبر نداریم که لب مرزهایمان با عراق چه گذشته است. علی، یکی از ماست که سوال میکند، کنشگر است، نقد دارد و نسبت به بسیاری از تصمیمات عصبانیست. او میگوید چرا برخی از رزمندگان در حال بازگشت از لب مرز هستند و یا اینکه چرا ما اط سلاح شیمیایی استفاده نکردیم که هر دو سوال، با کارگردانی خوب توکلی و گریم حرفهای سعید ملکان پاسخ داده شدند حق تا بینندهی امروزی، هرگز پشیمان از این نباشد که چرا نیروهای ایرانی مقابله به مثل نکردند و با زدن بمب شیمیایی، جان غیر نظامیان را ذرهذره نگرفته و آن ها در طی چند سال، زجرکُش نکردند.
شاید نقد خیلی از مخاطبان به تنگه ابوقریب این باشد که مثلا برخلاف فیلم نجات سرباز رایان که مسیر حرکتی نیروهای آمریکا مشخص است و هدفشان آشکار، متوجه نمیشویم در جبهه، دقیقا چه در حال گذشتن است. نگارنده معتقد است که این امر از قصد صورت گرفته و به درآمدن فرم فیلم کمک شایانی کرده. در روزهای آخر جنگ، رمقی برای کسی نمانده بود. نیروهای اصلی دفاعی کشور بعد از انقلاب یا اعدام شده بودند یا در زندان به سر میبردند، نیروهای باقی مانده جوان بودند و بیتجربه و بعد از هشت سال خسته و ناکامی، اکثرا امید را هم از دست داده بودند، سرباز و رزمنده کم داشتیم، ناوگان هوایی تقریبا از بین رفته و ناکارآمد شده بود و در حقیقت رزمندگان پشتیبانی هوایی را از دست داده بودند، خود کشور بهعلت جنگ فرسایشی و بیحاصل، به زور در حال اداره شدن بوده، پول و مهمات و آب و غذای کافی برای ادامه جنگ وجود نداشته و.. . در چنین شرایطی مسلم است که خود نیروهای دفاعی هم سردرگم بودهاند. سخت است با دست خالی جلوی تانک ایستادن و برای عبور از مدخلی، بهجای استفاده از تجهیزات، با پا روی مین رفتن. در نتیجه نباید هم در فیلم بهدرستی مشخص شود که نیروهای شیردل گردان عمار یاسر به کدام سو حرکت میکردند و قرار بوده چه کنند. آنها فقط میدانستند که به روشی و طریقی، باید جلوی حرکت و پیشروی عراقیها را بگیرند، با دست خالی و تشنهلب. نگارنده بیش از آنکه این امر را ضعف کارگردانی بداند، آن را واقعیتی انکار نشدنی از جنگ ایران و عراق میداند.
توکلی کارگردان خوبیست؛ اما بیشتر روی میزانسن ملودرام قوت دارد تا درام-جنگی. اسلوموشنهایی که در فیلم بهکار رفته، برای سکانسهای احساسی چون سکانس آخر و کشته شدن دراماتیک مجید، حملهی عصبی حسن و نگاه پر از حرف علی، درخشان است؛ اما برای درگیری و زد و خورد و انفجار و حرکت تانک و.. مناسب نیست و بیننده را از فضای جنگی و تنش آن دور میکند، البته که تنگه ابوقریب با همهی این اوصاف، یکی از بهترین آثار سینمای جنگی ایران است. فیلمی که ظریف و دقیق کار شده، در فیلمبرداری، طراحی صحنه و لباس، گریم سنگ تمام گذاشته شده و تکتک بازیگرانش یکی از بهترین نقشآفرینیهایشان را در کارنامهی کاریشان به ثبت رساندهاند و نام شیرمردان گردان عمار یاسر را، زنده کردهاند.
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «تنگه ابوقریب» اینجا کلیک کنید.
۲) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد «عملیات کربلای ۴» اینجا کلیک کنید.