برترین شومن (۲۰۱۷) (۱)
(2017) The Greatest Showman
کارگردان: مایکل گریسی
نویسنده: جنی بیکس / بیل کاندن
بر اساس داستانی از جنی بیکس
تهیهکننده: لارنس مارک / پیتر چرنین / جنو تاپینگ
ژانر: کمدی / موزیکال
محصول: ایالات متحده آمریکا
مدت: ۱۰۵ دقیقه
“توجه فرمایید، با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”
مانند هر فیلم موزیکال جدیدی، فیلم برترین شومن هم، به لطف موسیقی خوب، بازیها و هماهنگیهای درخشان در رقص و اجرا و البته جلوههای ویژه، شروعی جذاب و خیرهکننده دارد. شروعی که انتظارات را از این فیلم بالا میبرد و به مخاطب نوید فیلمی چون لالا لند (۲) را میدهد و چه بسا کمی فراتر و بهتر از آن را؛ وقتی بیننده بعد از اتمام ِ آن شروع رنگارنگ و نفسگیر متوجه میشود که پی. تی. بارنوم (۳) (هیو جکمن) چه تخیل قوی و فوقالعادهای دارد، این انتظار هم در او قوت میگیرد که سراسر فیلم پر از سورپرایز است؛ یک کمدی – موزیکال یکتا. اما در عمل چنین چیزی اتفاق نمیافتد و فیلم از برقرار نکردن بالانس درست بین آنچه که روند قصه در ابتدا نوید میدهد و آنچه که در ادامه اتفاق میافتد، ضربه میخورد و دوپاره میشود.
برترین شومن را میتوان به دو بخش عمده تقسیم کرد: یک) قطعات موسیقی و اجراها، دو) داستان اصلی؛
موسیقی فیلم درخشان است و اجرای آن توسط بازیگران به یادماندنی. جکمن همیشه در فیلمهای موزیکال درخشیده و اینبار هم میدرخشد. او مسلط به نقش، به موسیقی و احساسیست که باید انتقال دهد و همیشه هنرمندانه وظیفهاش را انجام میدهد. بقیهی بازیگران فیلم هم به همین ترتیب، کارشان را در اجرای رقص و آواز بینقص انجام میدهند. رقص عاشقانهی فیلیپ کارلایل (زک افران) و ان ویلر (زندیا) به بهترین نحو طراحی و اجرا شده که البته شدیدا لحظات تنهایی و رقص میا (اما استون) و سباستین (رایان گاسلینگ) در فیلم لالا لند، در رصدخانهی گریفیتس را تداعی میکند آن هم با فیلمبرداری خوب، کاتهای بهجا و نورپردازی ِ رویاگونه. اما اشکال اصلی برترین شومن کجاست؟ مشکل اصلی فیلم این است که همهی خلاقیتها و ظرافتها منوط به بخشهای موزیکال شده و اصل قصه مهجور مانده؛ این داستان نه یک داستان متعارف و معمولیست و نه برداشتی از صدها قصهی فانتزی ِ دختر شاه پریان. این قصه، قصهی عزم و ارادهست که میشد روایت اصلیاش بهمراتب محکمتر و بهتر از این باشد.
داستان فیلم یک روند ساده و قابل حدس را میپیماید. پسرک خیاط در کودکی عاشق دخترک ارباب شده، یک عشق دو طرفه؛ عشقی که مسلما از جانب پدر قدرتمند و متمول دخترک قابل پذیرش نیست و در نهایت وقتی حریف دخترش و دلدادگی او نمیشود، اجازه میدهد او با پسرک که حالا مردی جوان و خوشتیپ شده برود و زندگی کند تا سرش به سنگ بخورد و باشرمندگی و دست از پا درازتر برگردد به خانهی پدریاش؛ اما عشق ِ چریتی (میشل ویلیامز) به پی. تی بسیار قویتر از این حرفاست و او با نداری و مشکلات ریز و درشت زندگی، همچنان شاد و خندان! دستوپنجه نرم میکند مگر وقتی که حس میکند زیر سر شوهرش بلند شده. داستانی که هزاران هزار بار تکرار شده، معمولی، دم دستی و تکرار مکررات.
در بین همهی این تکرارها، اما میتوان ریزهکاریهایی شیرین هم پیدا کرد؛ امید را دید و جسارت تغییر را یافت. تصمیم جسورانهی پی.تی برای راه انداختن کسب و کاری که همیشه آرزویش را داشته نویدبخش است. مخاطب تنها با یک نما به او حق ِ چنین ریسکی را میدهد؛ نمای دلمردهی قبرستان که او هر روز سر ِ کار مجبور بود تحملش کند و با یک تصمیم و البته حمایت خانوادهاش، آن تصویر ِ تلخ و گذشته را به دست فراموشی میسپارد و قدم در راهی میگذارد که در انتهایش یا آیندهای روشن انتظارش را میکشد و یاکاملا نابود میشود.
در حقیقت هدف فیلم عیان ساختن ِ مبارزهی دائمی بین انسان و زندگی، برای محقق شدن رویاهاست؛ دست نکشیدن و صیانت از آنها و انتخاب درست. وقتی پی. تی. در راه اعتلای سیرکش مدام شکست میخورد ناامید نمیشود و در نهایت به یاد ِ آن سیبی که در کودکی و در اوج ِ گرسنگی و نداری از آن انسان عجیبالخلقه دریافت کرد، رو به سوی افرادی میآورد که از دید اکثر مردم، عجیب هستند و چون عجیبند، طرد شدهاند. افرادی شبیه به کاراکترهای فیلم ِ ماهی بزرگ اثر تیم برتون که همهی اینها برمیگردد به آنچه که در سیرک پی. تی. بارنوم ِ حقیقی رخ میداد و افرادی که با او همکاری میکردند، افرادی که انتخاب کرده بودند که نقصشان را بدل به نقطهی قوتشان کنند.
مسئلهی مهم انتخاب؛ انتخابهایی که در زندگی صورت میگیرند و تصمیماتی که گرفته میشوند. سختی کار در جایی عیان میگردد که بعد از جمع کردن ذرهذرهی افتخار، اعتبار، محبوبیت، آبرو و موفقیت، چقدر راحت ممکن است در عرض لحظهای کوتاه، بر اثر یک لغزش ِ حاصل از غرور، همهی آنها از دست بروند. اتفاقی که برای بارنوم ِ معروف در فیم برترین شومن ـ و احتمالا زندگی حقیقیاش ـ میافتد، دقیقا مصداقیست از یک شبه بر باد رفتن ِ یک زندگی و رویا. از عرش به فرش افتادن و دوباره بدل به آدمی معمولی شدن، چه در زندگی واقعی و چه در زندگی احساسی.
تفاوتهایی خندهدار و گاها ظریف بین طبقهی فقرا و اغنیا در فیلم بهکار رفته، از نوع نگاه آنها به یکدیگر در مراسم مختلف گرفته تا رسما تحقیر کردن فرودستان توسط ثروتمندان؛ کسانیکه در این فیلم راه بهجایی نمیبرند و درنهایت پیروزی با خواست جوانان ِ کم درآمد است؛ از آن دست تقابلها و ماجراهای عوامپسند که به دل ِ اکثر مردم مینشیند و یکطورهایی میخواهد امید به جامعه تزریق میکند تا آدمها رویاهایشان را از یاد نبرند؛ گرچه که ای کار ناشیانه صورت میگیرد و هرگز آن اثری که باید را نمیگذارد.
فیلم برترین شومن موزیکالیست پر هیاهو، مناسب یک عصر خانوادگی با تصاویری رنگارنگ و جذاب مانند آن طاقههای پارچه که برای چند لحظه روی پلکان خانهی پدری ِ چریتی باز شد و کمی بعد، دیگر هیچ اثری از آنها نبود؛ فیلمی که یکبار میشود آن را دید و موسیقیاش را برای یک عمر، میتوان گوش داد.
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «برترین شومن» اینجا کلیک کنید.
۲) برای مطالعه متن کامل نقد و بررسی فیلم «لالا لند» در همین سایت اینجا کلیک کنید.
۳) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد «پی. تی. بارنوم» اینجا کلیک کنید.
انیمیشن میراکلس بیداری رو هم دارن میسازن miraculous awakening