دانگال (۲۰۱۶) (۱)
Dangal (2016)
کارگردان: نیتش تیواری
نویسنده: نیتش تیواری / پیوش گوپتا / شیراس جاین / نیکهیل مهاروترا
تهیهکننده: عامر خان / کرن رائو / سیدهارث روی کاپور
ژانر: درام / ورزشی
محصول: هندوستان
مدت: ۱۶۰ دقیقه
“توجه فرمایید، با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”
نام ورزش باستانی ِ کشتی و ایران، قرنهاست که با هم عجین شده؛ ورزشی زیبا و پهلوانی که به احتمال قوی، یادگاریست از اجداد اولیهی بشر که در نبود سلاح، اینچنین برتریشان را به یکدیگر ثابت میکردند. علاقهی وافر ایرانیان هم به کشتی، نیاز به هیچ حرفی ندارد. ایران همواره در هر دو رشتهی کشتی آزاد و فرنگی، با تکیه بر روحیهی پهلوانی، قهرمانان زیادی را در سطح جهانی پرورش داده؛ کشتیگیرانی که کسب عناوین و مدالهای رنگارنگ برای آنان، گاهی با حواشیهای زیادی همراه بوده؛ از ناداوری و زد و بند در فدراسیون جهانی کشتی گرفته تا حاضر نشدن ورزشکاران ایرانی بر روی تشک مسابقه مقابل کشتیگیران اسرائیلی.
با همهی این فراز و فرودها، کشتی ورزشیست که ایرانیان آن را یکی از نمادهای ملیشان میداند و به آن مفتخرند و مانند هر ارثیهی باارزش دیگری که از نیاکانشان به آنها رسیده، کشتی را همواره دستمایهی آثار هنری قرار دادهاند. در اکثر قهوهخانهها و رستورانهای سنتی، تابلوهای نفیس نقاشی و یا کپی از روی همان آثار به دیوارها آویخته شده که حتما یکی از آنها به کشتی گرفتن رستم و سهراب باز میگردد. رد ِ پای کشتی در نقاشیها، عکسها و نوشتههای ایرانیان وجود دارد و چند فیلم و یک سریال هم در رابطه با آن ساخته شده که دو مورد اخیر، چنگی به دل نمیزنند و بدل به آثاری درخشان نشدهاند؛ سریال کهنهسوار محصول سال ۱۳۷۶ که بیشباهت به سریال موفق پدر سالار نبود، بیشتر درگیر مسائل سنتی و خانوادگی و مردسالاری در ایران بود تا کشتی، فیلم من یک ایرانیام هم که به تازگی اکران شد هیچ موفقیتی کسب نکرد و بیشتر حواشیاش پررنگ شد تا خود ِ فیلم (۲). شاید بتوان فیلم جهان پهلوان تختی را مهمترین فیلمی دانست که تاکنون در مورد کشتی در سینمای ایران ساخته شده که این بار هم اجل به زندهیاد علی حاتمی مهلت نداد و ادامهی کار به دست بهروز افخمی افتاد تا آنچه که در نهایت اکران شد، فرسنگها با سینما و ادبیات علی حاتمی فاصله داشته باشد و نتیجهاش بشود هیچ.
خب، دست بالای دست زیاد است. وقتی در طی سالها سینمای ایران نتوانسته یک فیلم درست و حسابی در مورد ورزش ملیاش بسازد و فیلمسازان اصرار عجیب و غریبی برای نقب زدنهای سطحی به مشکلات ریز و درشت اجتماعی دارند، سینماگرانی از کشور هند فیلم با سوژهی کشتی میسازند و چقدر هم خوب میسازند. نیتش تیواری سوژهای حقیقی و وطنی از کشتی کشورش را با نبوغ مثالزدنیاش تبدیل به فیلمی قهرمانانه، شدیدا انگیزشی و در حمایت از زنان و خودباوری آنان کرده؛ و فیلم دانگال ، پرفروشترین فیلم در تاریخ سینمای هند شد.
ماهاویر سینگ پوگات (عامر خان)، کشتیگیر سابق هندی، آرزوهایش در عرصهی کشتی ملی را کاملا بر باد رفته میبیند. نه خودش توانسته روی تشک کشتی بدرخشد و نه همسرش برایش پسری بهدنیا آورده تا ماهاویر از او یک کشتیگیر قهار بسازد. او خودش را احاطه شده بین خانوادهی تماما مونثش میبیند و با بهدنیا آمدن هر کدام از دخترهایش، بیشتر از قبل ناامید میشود. او نه روحیهی سابقش را دارد و نه توانسته بدنش را همچنان روی فرم نگه دارد و وقتی یکی از مأیوسترین روزهایش را میگذراند، ناگهان دخترانش او را سورپرایز میکنند تا ماهاویر تصمیمی سخت بگیرد و در برابر سنتهای شدیدا دست و پاگیر کشورش، بایستد.
در کشوری که برای زنان، حد و حدودهایی سخت و بیمنطق چون ازدواج اجباری در سنین پایین و دیدی بد و تمسخرآمیز نسبت به کوتاه کردن موی سر وجود دارد، ماهاویر تصمیم جنجالی گرفته و میخواهد دخترانش را قهرمان ِ کشتی هند و دنیا کند؛ حتی اگر دخترانش بعد از مدتی نسبتا طولانی بالاخره بزرگی کاری که دارد برایشان انجام میدهد را به درستی درک کنند.
جسارت نیتش تیواری در ساخت دانگال مثالزدنیست. او از بیان مشکلات ِ عدیدهی کشورش نهراسیده و برعکس، آنها را خیلی جدی، محکم و بااصرار بیان میکند تا هم نقدی بر تمام آن معضلات داشته باشد و هم نشان دهد این شرایط با آگاهی و پشتکار، تغییرپذیر است. اشارهای که در فیلم به عکس گاندی میشود و دوربین چند لحظه روی تصویر او میماند در حالی که که ماهاویر با عشق به عکس رهبر فقید و پدر معنوی مردم هندوستان نگاه میکند، نشان از همین رویکرد دارد و استعارهایست از فداکاریای که ماهاویر برای دخترانش انجام میدهد و اشتباهات آنان را در زمانی که باید میبخشد؛ همانطور که او برای شرکت دخترش در مسابقات محلی با مسئول برگزاری مسابقات درگیر میشود و تا جاییکه از دستش برمیآید نمیگذارد حق فرزندانش ضایع شود، سرکشیهای گیتا (فاطمه ثنا شیخ) را هم بعد از دعوت به اردوی تیم ملی نمیپذیرد و صبر میکند تا او به خودش بیآید؛ دو سکانس بسیار کلیدی و نفسگیر؛ سکانسهایی که با کارگردانی، بازی، موسیقی، فیلمبرداری و تدوین هنرمندانه، فیلم دنگال را به اوج میرساند و با دقت، پروسهی ظهور یک قهرمان را نشان میدهد. بیهدفی و سپس پیدار شدن هدف در فرد، به خودباوری رسیدن، شکوفا شدن استعداد، تلاش و پشتکار، پیروزی، در دام غرور افتادن، شکست و در نهایت یافتن روحیهی قهرمانی که با پهلوانی توأم شده است.
در تمامی این مراحل، ماهاویر سعی میکند حس ِ پدرانهاش را مخفی کند و بهجای احساساتی برخورد کردن با مسائل، مربی ِ خوبی باشد. مربیای که هیچ هدفی جز موفقیت فرزندانش ندارد و با حضور مداومش سعی در هدایت صحیح آنها دارد؛ حضوری که الزاما فیزیکی نیست و در سختترین شرایط که گیتا برای قهرمانی جهان با استرس زیاد میجنگد، به حضوری معنوی تبدیل میشود، درست مانند حضور ِ معنوی، همواره و کاریزماتیک گاندی بین ِ مردم هندوستان. مردمی که با کمک سینمایشان بدون واهمه، از کشورشان سخن میگویند، وطنشان را به مردم دنیا میشناسانند، به آن میبالند و با چنان اعتماد به نفسی از ملیتشان دفاع میکنند که وقتی گیتا در حال مسابقه دادن با حریف استرالیاییست، مخاطب فیلم با هر ملیتی که باشد، چون یه هندی، دوست دارد گیتا برندهی مدال طلا شود و پرچم هندوستان به نشانهی موفقیت او به اهتزار دربیآید.
دانگال ماجرای تلاش و موفقیت است در سایهی امید، امیدی که پشتوانهی آن غرور ملت بزرگ هندوستان است.
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «دانگال» اینجا کلیک کنید.
۲) برای مطالعهی نقد و بررسی فیلم «من یک ایرانیام» در قالب یک یادداشت کوتاه در همین سایت اینجا کلیک کنید.
دانگال دانگال دانگال دانگال دانگال دانگال