خانه / نقد فیلم / کمدی انسانی (۱۳۹۵)

کمدی انسانی (۱۳۹۵)

کمدی انسانی (۱۳۹۵) (۱)

نویسنده، کارگردان و تهیه‌کننده: محمدهادی کریمی
ژانر: تراژدی – کمدی
محصول: ایران
مدت: ۱۰۰ دقیقه

“توجه فرمایید،‌ با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”

یک یادداشت 

کمدی انسانی همان‌طور که در خانه‌ای متروک شروع می‌شود، خودش هم فیلمی متروک است، یک جور براعت استهلال ناخواسته!

کمدی انسانی
کمدی انسانی

با این‌که کانسپت فیلم با کشور و فرهنگ ما جور است؛ اما درست پرداخت نشده و به مانند گروگانی می‌ماند که گیرافتاده در انواع نمادها. فیلم‌ساز حرف‌هایی برای گفتن دارد و می‌خواهد همه‌ی آن‌ها را بیان کند؛ اما حرفش را چنان در لفافه می‌زند و آن‌قدر حاشیه می‌رود که مقصودش گم می‌شود و به شعاردهی‌های واضح و بعضا توهین‌آمیز به طیف و گروهی از خادمان ایران می‌رسد. مانند این که لقب دیاثت را به نیروهای ارتشی و نظامی پیش از انقلاب می‌دهد! در نتیجه به نظر می‌رسد خود ِ فیلم‌ساز هم بدجور در هزارتوی ِ قضاوت‌ها و بایدها و نبایدها و افکار ِ پوچ و سطحی گیر افتاده و پر واضح است وقتی ایشان هنوز درگیر چنین قضاوت‌های ابتدایی‌ست و زبان به توهین می‌گشاید، پس نمی‌تواند فیلمی بسازد در تقبیح همین موضوعات.

اگر امر و نهی کردن به بقیه و نادیده گرفتن خواست آنان بد است، اگر تحمیل عقاید بد است، اگر کنترل افراد و تصمیم‌گیری به جای آنان بد است، پس فیلم کمدی انسانی هم فیلم بدی‌ست چون دقیقا در حال حرکت در همین جهت و سمت و سوست و در آن سعی شده، دیدگاهی خاص و پر از تنفر به مخاطب تحمیل شود، درست مانند موسیقی فیلم که برای لحظه‌ا‌ی هم که شده دست از سر بیننده برنمی‌دارد.

کاراکترها وارد داستان می‌شوند و بدون دلیل از قصه می‌روند. هیچ تلاشی برای شخصیت‌پردازی صورت نگرفته و همه چیز شعارزده است. فیلم برداری فیلم هم ضعیف عمل می‌کند مخصوصا در رینگ بوکس که بالقوه هیجان‌انگیز است و جذابیت دارد؛ اما نماها چنان بد و تکراری هستند که همان اندک هیجانی هم که می‌توانست وجود داشته باشد، از فیلم گرفته شده.

کمدی انسانی
کمدی انسانی

دست چپ یا راست، درست مانند تحمیل پوشش به زنان است. فرقی نمی‌کند این دوره یا آن دوره، ما هنوز اندر خم یک کوچه‌ایم آن هم کشوری که در آن هر کاری بکنی، سیاسی‌ست و اصولا هم دیواری کوتاه‌تر از دیوار ارتش در آن نیست؛ چه در این دوره و چه آن دوره! فقط مهم این است که بالاخره انسان، کار خودش را می‌کند، درست مانند پسرک زندانی در انبار مدرسه که با دست چپ، روی دیوار سیمانی و در حضور سایه‌های رعب‌آور ِ حصارها، پرنده‌ی آزاد نقاشی می‌کند؛ مهفومی‌ترین و تنها سکانس ِ فیلم کمدی انسانی ،که دوستش داشتم.

پی‌نوشت:

۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «کمدی انسانی» اینجا کلیک کنید.

ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ

این را نیز ببینید

میدان سرخ

میدان سرخ (۱۴۰۰)

میدان سرخ (۱۴۰۰) (۱) کارگردان: ابراهیم ابراهیمان / بهرام بهرامیان / کمال تبریزی و… نویسنده: …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *