۲۴ فریم (۲۰۱۷) (۱)
24 Frames (2017)
امتیاز فیلم «۲۴ فریم» از پنج ستاره: ****+ (چهار و نیم از پنج)
نویسنده و کارگردان: عباس کیارستمی
تهیهکننده: احمد کیارستمی / چارلز گیلبرت
ژانر: درام / سینمای آهسته (تعمقی)
محصول: ایران / فرانسه
مدت: ۱۱۴ دقیقه
“توجه فرمایید، با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”
عباس کیارستمی، هرگز نسخهی کامل شدهی فیلم «۲۴ فریم» را ندید و فرزند ارشدش احمد، رسالت پدر را انجام داد و پروژه را تکمیل کرد..
این تعریفیست که در بسیاری از مقالات و نقدها بر آخرین ساختهی کیارستمی، به چشم میخورد و نگارنده قویا با آن مخالف است؛ عباس کیارستمی کارگردان زیباشناسی بود کاملا مسلط بر سوژه، لوکیشن، نور، رنگ، کادربندی، نما و بازی گرفتن از بازیگران اکثرا نابازیگرش و..، پس چنین کارگردانی بیشک هر کدام از ساختههایش را بارها، قبل از جلوی دوربین بردن، با کلیهی جزئیات، در ذهن دیده و هر نما و هر موقعیت دوربین را سنجیده؛ در نتیجه، او قبل از همهی ما آثارش را دیده – حتی با نماها، دیالوگها و فرمهای گوناگون ـ و این امر، در رابطه با فیلم ۲۴ فریم، تشدید میشود.
فیلم تجربیست و از بیست و چهار فریم، درستتر بگویم یک نقاشی و بیست و سه عکسِ جانبخشیده شده ساخته شده است؛ بیست و سه عکسی که او در طی چند دهه عکاسیِ حرفهای گرفته و چون خالق، به چندتایشان روح دمیده و حیاتشان بخشیده و هیچکس چون او داستان این عکسها، حال و هوای لحظهای که ثبتشان میکرده و تخیلاتی که در مورد هر کدام از آنها داشته را نمیداند، پس فیلم ۲۴ فریم، قویتر از هر ساختهی دیگر او در ذهنش جان داشته و از مدتها قبل، هر اپیزودش ساخته شده بوده.
در این فیلم هم مانند همهی آثار کیارستمی هوشمندی و ذکاوت فیلمساز هویداست؛ اما مثلا برخلاف فیلم «پنج» که فرم آن کمکم از اپیزود سوم مشخص میشود و در اواسط اپیزود چهارم از خلسهای دلچسب خارج شده به اوج میرسد و فضای عمیقش، دیگر دست از سر مخاطب برنمیدارد و ذهنش را مشغول میدارد، در فیلم ۲۴ فریم، فرم و فضا از ابتدا و در همان فریم اول ایجاد شده است.
فریم اول نقاشی مشهور «شکارچیان در برف» (۱۵۶۵) (۲)، اثر پیتر بروگل یا بروگل روستایی، نقاش چیرهدست هلندی رنسانس است که آثارش همواره الهامبخش هنرمندان دیگر از جمله عباس کیارستمی بوده.
فیلم با تابلوی او آغاز میشود، آغازی که خیلی خوب ضربه میزند، بهوجد میآورد، فرم کلی را در چهار و نیم دقیقه ارائه میکند و نوید تماشای فیلمی فکر شده و محکم و در عین حال لطیف و تعلیقدار را میدهد.
انگار در موزهایم و به تابلوی بروگل خیره شدهایم، از طرفی چون میدانیم در حال تماشای یک فیلم هستیم، حس میکنیم فیلم گیر کرده و فریز شده که تصویرِ ثابت و بیصدا در برابر دیدگانمان قرار دارد و این نما بهعمد، چند ثانیه بیحرکت میماند تا کمی از حوصله خارج شود، و بعد دودِ دودکش یکی از کلبههاست که ما را بهخودمان میآورد و جانبخشی، با فراستِ فیلمساز آغاز و ایجاد میشود. اتفاقات نرمنرم رخ میدهند، صدا و سپس حرکت تا مخاطب مشتاقانه در تابلو بهدنبال حرکت بعدی که فیلمساز تعبیه کرده بگردد و کشف کند و لذت ببرد و به این فکر بیفتد که گاهی، چقدر سریع، بیفکر و بیرحمانه نسبت به یک اثر هنری، از کنار آن میگذرد. در حقیقت گذشتن از کنار هنر راحت نیست، گذشتن از کنار صبر، تحمل، رنج بردن و عاشقی کردن آرتیستی که اثری را خلق کرده بههیچوجه راحت نیست؛ نباید از کنار هر اثر هنری سرسری گذشت و جزئیاتش را نادیده انگاشت. باید ایستاد و تأمل کرد تا صدای طبیعت و حیوانات و آدمیان، رقص نور، خنکی باد و.. را دید و درک کرد و به حس هنرمند پی برد؛ اما ما اکثر مواقع سریع میگذریم و تند نگاهمان را از اثر میگیریم، در حالیکه در ذهن، درگیر مسائل خودمان هستیم و بیتوجه به اطراف و اطرافیان.
از فریم اول انسانها در قصهی کیارستمی حضور دارند؛ یا در پسزمینهاند، یا در حال رانندگی کردن، یا روی آب روانند، یا پرواز میکنند، یا مشغول شکارند و یا رهگذرند، ناظرند، نوازندهاند، عاشقند. آدمها هر چه باشند، جز در زمانیکه در حیطهی خودشان عاشقی میکنند، نظم و نظام طبیعت را بر هم میزنند و بیتوجه به طبیعت و حیاتوحش، این بزرگترین و یکتاترین اثر هنری جهان خاکی و زندگی بقیهی آفریدگان را به سخره میگیرند، جانداران و طبیعتی که بیآزارند، بر خلاف آدمی سرشان به کار خودشان است و حیاتشان چرخهی طبیعی را طی میکند.
۲۴ فریم، سینمای کیارستمیست؛ نه الزاما به این دلیل که عکسها آثار او هستند و فیلمساز به عکسهای خودش جان بخشیده، بلکه این مسئله برمیگردد به محیط داخلیِ عکسها و داستانی که روایت میکنند. برف و تک درخت و پنجره و قابها بهکنار، در همهی اپیزودها، زندگی به سبک و سیاق کیارستمی جریان دارد، به سبک او که جهان را زیبا مینگرد و روی جزئیات تمرکز میکند و به طبیعت و جانواران به یک اندازه عشق میورزد و بین قناری و کلاغ تمایزی قائل نمیشود.
او خیلی زیبا و نرم زندگی حیوانات را بر روی پردهی نقرهای تصویر میکند، از عاشق شدنشان حرف میزند و آرامششان و البته چرخهی حیات و دومرتبه آرامشی که پس از نیستی و مرگ بر طبیعت حکمفرما میشود، مگر وقتی که آدمی پا به درون قلمروی حیوانات میگذارد و تعلیق و سپس وحشت ایجاد میکند و حیوانات را به عزای هم مینشاند. آدمی بهتر است در شهر بماند تا بهروش خودش سازه خلق کند و بنوازد و بخواند و عشق و لذت را در بین همنوعانش بجوید و اگر هم به طبیعت پا میگذارد، آرامش آنجا و ساکنانش را بر هم نزند و محترمانه برخورد کند، مثلا از دور نظارهگر عاشقی کردن دو اسب باشد.
۲۴ فریم فیلم تعمقی خوبیست که باوسواس و دقت زیاد ساخته شده و بینندهاش را در آرامش و صلح، دعوت به تفکر میکند. فیلمی که بهعنوان آخرین ساختهی کیارستمی راه عجیبی را پیمود تا به اتمام رسید و زمانیکه دیگر جسم او بینمان نبود یادمان آورد که عباس کیارستمی چون همهی آرتیستهای واقعی، همواره با آثارش در قید حیات است..
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «۲۴ فریم» اینجا کلیک کنید.
۲) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد نقاشی «شکارچیان در برف» اینجا کلیک کنید.