خانه / نقد فیلم / یک لطف ساده (۲۰۱۸)

یک لطف ساده (۲۰۱۸)

یک لطف ساده (۲۰۱۸) (۱)

A Simple Favor (2018)

امتیاز فیلم «یک لطف ساده» از پنج ستاره: *** (سه از پنج)

کارگردان: پال فیگ
نویسنده: جسیکا شارزر
براساس کتاب «یک لطف ساده» اثر دارسی بل
تهیه‌کننده: پال فیگ / جسی هندرسون

ژانر: کمدی-سیاه / معمایی
محصول: ایالات متحده آمریکا
مدت: ۱۲۰ دقیقه

“توجه فرمایید،‌ با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”

 یک یادداشت 

تصورتان از یک کمدی-سیاه و جذاب زنانه چیست؟ فیلمی پراز راز و رمز و طعنه و کنایه؟ رنگارنگ و شیک و اروتیک؟ یا مملو از خشم و حسد و غافل‌گیری؟ اگر به تماشای یک لطف ساده بنشینید، مسلما می‌توانید تمام آن‌چه که گفته شد را در دو ساعت ببینید، بخندید و شوکه شوید.

یک لطف ساده
یک لطف ساده

فیلم‌‌نامه‌ی یک لطف ساده، از روی کتابی با همین نام نوشته شده و البته تغییراتی هم کرده تا مناسب یک کمدی-سیاه و معمایی شود. فیلمی رنگارنگ و شاد در ظاهر و پر از پلیدی و سیاهی. داستانی که بامزه آغاز می‌شود و از همان آغاز، بیننده را با خودش همراه می‌کند و او را به درون قصه می‌کشاند، قصه‌ای که اندک‌اندک جدی، تکان‌دهنده و هولناک می‌شود.

استفانی (آنا کندریک) یک مادر بلاگر است، زنی پر انرژی و باهوش که مدتی‌ست با مادر یکی از دوستان پسرش، امیلی (بلیک لایولی) آشنا و دوست شده؛ امیلی البته آن‌قدرها زن خوب و مهربان و نمونه‌ای نیست و با نشان دادن زندگی شیرین و پر از زرق و برقش به استفانی، او را تحت تاثیر قرار داده و مجذوب رابطه‌ی خود و همسرش، شان (هنری گلدینگ) می‌کند و سپس از سادگی استفانی سواستفاده می‌کند و تا می‌تواند از او حرف می‌کشد و سعی می‌کند بزرگ‌ترین راز زندگی‌اش را بفهمد. امیلی فردی‌ست که اعتقاد دارد اگر رازهای آدم‌ها را بداند، می‌تواند روی آن‌ها و احساسات‌شان مسلط شود و اموراتش را با در اختیار گرفتن آن‌ها پیش ببرد. این دیدگاه شاید تاحدودی درست باشد؛ اما مسلما نه همیشه، مخصوصا اگر امیلی یک مرتبه گم و گور شود و طرف حسابش هم استفانی باشد، زنی که در عین پرکاری و خوب بودن، به‌شدت جاه‌طلب است و منتظر فرصتی‌ست تا تمام زندگی امیلی را در دست بگیرد و رازهای او را بر ملا کند.

پال فیگ با ساخت یک لطف ساده، نئو-نوآری بامزه ساخته که یا تا آخر دوستش دارید یا وسط فیلم، از این‌که ابتدا مجذوبش شده بودید، پشیمان می‌شوید. فیلم پر از پیچیدگی‌ست، معما پشت معما. هر چه هم داستان جلوتر می‌رود، تعداد معماها بیشتر می‌شود و به جایی می‌رسد که در یک دقیقه چندین بار بابت اتفاقاتی که در حال وقوع است، غافل‌گیر می‌شوید. هنوز یک مورد را در ذهن حلاجی نکرده‌اید که مسئله‌ی دیگری پیش می‌آید و راز جدیدی برملا می‌شود. آن‌قدر پی‌درپی و سریع، که مخاطب نمی‌‌تواند و فرصتش را ندارد تا مثل اکثر فیلم‌‌های سینمایی معمایی، برای دانستن دلیل و علت ماوقع، فکر کرده و اصل ماجرا را کشف کند.

نگارنده به شما پیشنهاد می‌کند به تماشای این فیلم بنشینید و برای دل‌زده نشدن از آن، هنگام تماشایش، دید منطقی و روحیه‌ی کشف و شهود و کارآگاهی را کنار گذاشته، و فقط به اتفاقات بخندید و از غافل‌گیری‌های داستانی که یک طورهایی معتقد است مردان بین دعوای زنان صدمات بسیار سختی می‌خورند و بهتر است که خودشان را قاطی آن نکنند، لذت ببرید.

پی‌نوشت:

۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «یک لطف ساده» اینجا کلیک کنید.

این را نیز ببینید

میدان سرخ

میدان سرخ (۱۴۰۰)

میدان سرخ (۱۴۰۰) (۱) کارگردان: ابراهیم ابراهیمان / بهرام بهرامیان / کمال تبریزی و… نویسنده: …

یک نظر

  1. ی سوال مگه امیلی دوستش نبود چرا یهویی بر علیهش شد و تلاش کرد امیلی رو نابود کنه؟و اخرش با شان موند یا نه؟

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *