گذر موقت (۱۳۹۴) (۱)
نویسنده و کارگردان: افشین هاشمی (۲)
تهیهکننده: مهدی رحمانی
ژانر: اجتماعی / کمدی
محصول: ایران
مدت: ۹۰ دقیقه
“توجه فرمایید، با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”
افشین هاشمی عزیز، از آنجا که روحیهای لطیف دارد و بسیار مهربان است، دوست دارد همهی مردم شاد و خوشبخت، همراه با همدمی وفادار و عزیز، زندگی کنند و برای همین هم از روی نمایشنامهی «منهای دو» (۳)، فیلم گذر موقت را ساخته است. این فیلم را بیشتر یک کار ِ دلی دیدم. از آن کارهایی که دوست داری انجامش دهی و بالاخره هم انجامش میدهی، حالا چه یک عده خوششان بیآید و چه نه. مهم راضی بودن از خود است و به نظرم آقای هاشمی، با ساخت این فیلم، از خودشان راضی هستند.
اما آیا واقعا فیلم گذر موقت، جدا از حس سازندهاش، فیلم خوبیست؟ خیر، این فیلم در بهترین حالت، یکی از متوسطترین فیلمهای چند سال اخیر کشورمان است و مشکل اصلیاش هم به فیلمنامه باز میگردد. فیلم پارهپاره است. کاراکترها بدون توجیه از مکانی به مکان دیگر میپرند و اتفاقات عجیب به جای خود، با آدمهای بسیار عجیبتر مواجه میگردند. از زنان روسپی که «کفش» نامیده میشوند و مرد پا انداز گرفته! تا کمیته و بسیج و… . دو پیرمرد به یک باغ میروند که در آن مراسم عروسی برگزار میشود و معلوم نیست این همه سیاهی لشگر با ظرف میوه در دست، چرا از این طرف به آن طرف میروند. با این حال، حتی نمیتوان فیلم را در قالب امپرسیونیسم گنجاند چون هیچکدام از این اتفاقات رویاهای دو کاراکتر فیلم نیستند، گرچه که شاید لحظهای چنین حس کنید. در ضمن به نظر، فیلمساز عزیز، دل ِ پری هم از مردان دارد و مدام در طول فیلم به آنها سرکوفت میزند!
در ابتدا فیلم آشفته است و ریتمش بسیار سریع. تند و تند اتفاقات پشت سر هم میافتند و چیزی که در این بین جلب توجه میکند، قافیهدار بودن دیالوگها و سبک تئاتری فیلم است. از آنجایی که آقای هاشمی سالها در عرصهی تئاتر کشور فعال بودهاند، این احتمال میرفت که اولین فیلم ِ مستقلی که بسازند، فضایی کاملا تئاتری داشته باشد.
هر چه قصه جلو میرود، لحن کمدی، کمی بیشتر خودش را نشان میدهد؛ اما متاسفانه این لحن، پایداری ندارد. لحن فیلم، مدام بین کمدی و ملودرامهای غلیظ جابهجا میشود و موسیقی فیلم هم ـ موسیقی ساختهی خود آقای هاشمی است. ـ شدیدا بر این دوگانگی تأکید میکند. خب، پس دیگر نمیتوانیم این فیلم را صرفا کمدی بنامیم. حتی گاهی بیشتر شبیه به نمایش دادن تکههایی از کنسرت موسیقیست تا فیلم؛ اما از طرفی هم نمیتوان آن را فیلم موزیکال دانست.
اکثر کاراکترهای فیلم دردمند هستند. از دو پیرمرد فیلم با بازی خیلی خوب و هماهنگ آقایان اسماعیل محرابی و مسعود کرامتی گرفته تا زن دوزنده (پانتهآ بهرام)، همدم قدیمی (لادن مستوفی)، مرد جنوبی (هومن برقنورد)، زن باردار (شقایق دهقان)، پرستاران (شقایق فراهانی / شبنم فرشادجو) و حتی عروس و داماد ِ بیکس و کار! با این همه دردمندی، خوشبختانه فیلم به سمت ابسورد شدن پیش نمیرود.
همانطور که در ابتدا اشاره شد، به نظر علایق شخصی فیلمساز در فیلم نمایش داده شدهاند، از جمله خود سالن تئاتر و صحنهی، پرسه در شب، رفتن به مکانهای قدیمی و سنتی و… . در خیلی از نماها میزانسن دقیق و جذاب بود و همراه با طراحی صحنه و لباس رنگارنگ، حس و حال صحنه را به مخاطب منتقل میکرد.
آنچه که در فیلم بدان علاقه پیدا کردم، حضور پلیس جوان بود. که دوست دارم بهجای حضرت عزرائیل او را فرشتهی نگهبان و محافظ دو پیرمرد دوستداشتنی، بدانم. به هر روی دراین فیلم هم همچنان کاراکترها عاقبت بهخیر میشوند و فقط کسی از زن باردار نپرسید که آیا او هم به این لقمهای که در دوست ِ در حال گذر از این دنیا برایش گرفتهاند، رضایت دارد یا نه.
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «گذر موقت» اینجا کلیک کنید.
۲) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد آقای افشین هاشمی اینجا کلیک کنید.
۳) فیلم برداشتی آزاد از روی نمایشنامهی «منهای دو» اثر «ساموئل بنشتریت» است. کتاب این نمایشنامه با ترجمهی خانم شهلا حائری توسط نشر قطره به چاپ رسیده است. نمایشنامه، قصهی دو مرد میانسال را روایت میکند که به بیماری لاعلاجی مبتلا هستند و تصمیم میگیرند بیمارستان را ترک کنند تا آخرین روزهای زندگیشان را آنطور که دوست دارند، بگذرانند و در طول این سفر، هر کدامشان به گذشته و به آرزوهای تحققنیافتهشان مینگرند و حوادث غیرمترقبه و طنزآلودی برایشان پیش میآید.