خانه / نقد فیلم / چند کیلو خرما برای مراسم تدفین (۱۳۸۴)

چند کیلو خرما برای مراسم تدفین (۱۳۸۴)

چند کیلو خرما برای مراسم تدفین (۱۳۸۴) (۱)

نویسنده و کارگردان: سامان سالور
تهیه‌کننده: محمود فلاح
ژانر: ابسورد / درام
محصول: ایران
مدت: ۸۵ دقیقه

“توجه فرمایید،‌ با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”

یک یادداشت 

سفیدی برف، گاهی نه آرامش‌بخش است و نه پاکی را منتقل می‌کند، بلکه فقط چشم را می‌زند و آزاردهنده می‌شود، مخصوصا زمانی‌که آفتاب رویش می‌تابد و انعکاسش برای چشم، غیرقابل تحمل می‌گردد؛ و این‌چنین سامان سالور، پایه‌ی اصلی فرم فیلم چند کیلو خرما برای مراسم تدفین را، به درستی بنا می‌کند. روابطی یخ‌زده بین آدم‌هایی که سال‌هاست فراموش شده‌اند و تقلا می‌کنند تا خود را جزو زندگان جا بزنند، گرچه که هم‌نشینی، بهتر از مردگان و زندگی در وهم و خیال،‌ نمی‌یابند.

چند کیلو خرما برای مراسم تدفین
چند کیلو خرما برای مراسم تدفین

چند کیلو خرما برای مراسم تدفین، یک فیلم ابسورد با لایه‌هایی از طنز تلخ است، که در ذهن و جان بیننده ته نشین خواهد شد. کاراکترهایی خاکستری که گاهی متمایل به سیاهی می‌شوند و گاهی هم متمایل به سفیدی؛ ولی هرگز، بنا بر خاصیت انسانی‌شان، به مطلق بودن نمی‌رسند. آن‌ها آدم‌های عادی‌اند که گاهی به هم دروغ می‌گویند، گاهی کار خلاف می‌کنند، گاهی ساده‌دل می‌شوند، شاید گاهی هم از یکدیگر دزدی کنند؛ ولی در نهایت، آن‌ها فقط انسان‌هایی معمولی‌اند با سقف آرزوهایی کوتاه و دل‌هایی نازک که برای هم‌دیگر می‌تپد.

بیشتر فیلم در جاده رخ می‌دهد و میان برف‌های انباشته روی هم. در وهله‌ی اول ممکن است مخاطب ِ پیگیر سینما، دنبال قاب‌هایی با رد ِ پای عباس کیارستمی بگردد و چه خوب که نمی‌تواند پیدایش کند. دلیل این‌که، هیچ نمایی، به تقلید از قاب‌های فیلم و عکس کیارستمی گرفته نشده و همین امر یکی از عواملی‌ست که فیلم سامان سالور را از بسیاری آثار دیگر که ژست روشنفکری و تقلید در آن هویداست، متمایز می‌کند.

کاراکترهای فیلم هم متمایز و خاص هستند. دو نفر کارمند پمپ‌بنزین، یک نعش‌کش و یک پستچی، هر کدام درگیر با خود و خسته از زندگی و نادیده گرفته شدن با آینده‌ای مبهم. وسایل‌شان هم مانند خودشان است. ماشین نعش‌کش اسقاطی‌ست، پستچی سال‌هاست در انتظار یک موتور ِ دست ِ چندم در انبار پست‌خانه به سر می‌برد و خانه‌ی صدری (محسن تنابنده) و یدی (نادر فلاح) بدنه‌ی آهنی ِ یک اتوبوس قدیمی و پوسیده است. نکبت از زندگی این آدم‌ها می‌بارد، آدم‌هایی با آرزوهای پوچ و زنده در اوهام و خیالات. نکبتی که هم ترسناک است و هم خنده‌دار و همین خنده‌دار بودن، ترسناک‌ترش هم می‌کند.

چند کیلو خرما برای مراسم تدفین
چند کیلو خرما برای مراسم تدفین

فیلم با حرکت کند و مصیبت‌وار نعش‌کش و سپس در خواست راننده‌ی آن (محمود نظرعلیان) برای چند کیلو خرما آغاز می‌شود. و بعد صدری از ناکامی‌هایش برای یک زن می‌گوید، صادقانه و کمی محتاط. تمام فیلم در همین چند دقیقه ابتدایی خلاصه می‌شود. تلاش برای بقا و به سوگ نشستن برای آدم‌ها و آرزوها.

یدی بار طنز قصه را با ساده‌دلی‌اش به دوش می‌کشد و صدری با نقاب جدی بودنش. فیلم پر از نماهای تاثرگذار است، برخی بانمک و برخی تأمل‌برانگیز و ناراحت‌کننده. مثلا تمام لاف‌هایی که یدی می‌زند یا پرس سینه‌زدن صدری درحالی‌که سیگار هم می‌کشد، بامزه‌ست؛ اما زمانی‌که برف روی ماشین زن در حال آب شدن است و صدری، دست خالی با زحمت، تمام سعی‌اش را می‌کند تا با برف روی ماشین را بپوشاند، یکی از غم‌انگیزترین سکانس‌های فیلم چند کیلو خرما برای مراسم تدفین است. مردی که با اعتماد به اخبار ِ مدام اشتباه هواشناسی، تنها دل‌خوشی‌اش را در معرض نابودی می‌بیند. او سعی در حفظ چیزی دارد که خودش هم می‌داند، امکان پذیر نیست. تلاشی بیهوده برای مخفی نگه داشتنی رازی که به زودی بر ملا می‌شود.

چند کیلو خرما برای مراسم تدفین
چند کیلو خرما برای مراسم تدفین

چند کیلو خرما برای مراسم تدفین درست مانند نوری که عباس (محسن نامجو) به دختر مورد علاقه‌اش هدیه می‌دهد ـ تنها چیز زیبا و پر زرق و برقی که در آن لحظه برای هدیه دادن به او دارد ـ  پر از لحظات دوست‌داشتنی و دلرباست و هم مانند زمانی‌که پدر عباس شب در خانه در غیاب برف ِ بیرون، پنبه می‌زند و نه آرامش برای او باقی می‌گذارد و نه مخاطب، فیلم مدام بیننده را درگیر بین آرامش و خنده و ناراحتی و قضاوت‌ها نگه می‌دارد و انتخاب میان این‌ها را به او وامی‌گذارد تا تصمیم بگیرد و راه زندگی‌اش را انتخاب کند؛ یک زندگی حقیقی و به دور از خیال‌پردازی زیاد که نه رنگی از دروغ و فریب داشته باشد و نه فرد در اوهامی غریب، غرق شود. شاید این‌چنین، جامعه‌ی رو‌ به موت و ناامید که به خیال پناه برده، کمی آگاه شود و طلب کند و پی‌گیر ِ مطالباتش و یک زندگی عادی شود، شاید..

پی‌نوشت:

۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «چند کیلو خرما برای مراسم تدفین» اینجا کلیک کنید.

ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ ِ چند کیلو خرما برای مراسم تدفین

این را نیز ببینید

میدان سرخ

میدان سرخ (۱۴۰۰)

میدان سرخ (۱۴۰۰) (۱) کارگردان: ابراهیم ابراهیمان / بهرام بهرامیان / کمال تبریزی و… نویسنده: …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *