پا تو کفش من نکن (۱۳۹۵) (۱)
کارگردان: محمدحسین فرحبخش
نویسنده: زهرا پیرهادی
براساس نوشتهای از رضا اسماعیلی
تهیهکننده: عبدالله علیخانی
ژانر: اجتماعی / کمدی
محصول: ایران
مدت: ۹۰ دقیقه
“توجه فرمایید، با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”
۱) سخنی با والدین:
وقتی برای دیدن فیلم پا تو کفش من نکن وارد سالن سینما شدم، فکر کردم به سالن اشتباهی آمدهام، زیرا نزدیک به نصف حضار، کوچولوهای عزیزی بودند که زیر دوازده سال سن داشتند، برای همین دوباره بلیطم را چک کردم و در کمال حیرت متوجه شدم در سالن درستی حضور دارم.
درست است که تماشای فیلم جدید آقای فرحبخش برای کودکان زیر دوازده سال توصیه نشده و این امر یک قانون برای دیدن این فیلم نیست؛ اما فکر میکنم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، حداقل در مورد این فیلم، بهدرستی خواستار اعمال محدودیت سنی شده است. محدودیتی که چون قانون نیست، کنترل آن بر عهدهی والدین است و ای کاش، مادرها و پدرهای دلسوز و گرامی، به این مسئله بیشتر توجه داشته باشند.
فیلم پا تو کفش من نکن، فیلم سخیفی نیست و مانند اکثر کمدیهای چند سال اخیر از الفاظ رکیک هم در آن استفاده نشده؛ اما اگر سوالی در رابطه با چند دیالوگ فیلم برای کودک پیش بیآید، توضیح آنها احتمالا برای والدین سخت خواهد بود و امید است که بیشتر از اینها به رشد صحیح کودکانمان بیاندیشیم و آنها را به تماشای فیلمهایی که برای سنشان توصیه نشده، ننشانیم.
۲) یادداشتی بر فیلم پا تو کفش من نکن:
آقای فرحبخش سابقهی نوشتن فیلمنامههای کمدی جذاب چون «پاکباخته» و «شارلاتان» را در کارنامهشان دارند، همچنین تهیهکنندگی چندین فیلم کمدی را هم بر عده داشتهاند؛ اما فیلم پا تو کفش من نکن، اولین تجربهی کارگردانی ایشان در ژانر کمدیست.
ولی چه میشود که یک فیلمساز دغدغهمند که تا دیروز درامهای اجتماعی و مسائل و آسیبهای روز جامعه را ـ حالا به سبک خودش که به فیلم فارسی نزدیک است؛ ولی دلنشین ـ به تصویر میکشید، به ژانر کمدی رو آورده است؟ شاید علاقهی شخصی و تمایل به امتحان و محک زدن خود باشد و یا شاید چون این روزها فیلمهای کمدی، فارغ از محتوا و رعایت اصل هنری و فرهنگی، فروش خوبی دارند.
به هر روی، فیلم جدید آقای فرحبخش، که آن را با شباهت فراوان به فیلم «۵۰ کیلو آلبالو» اثر آقای مانی حقیقی یافتم؛ البته نه با آن زرق و برق، کمدی بانمکیست که به لطف حضور بازیگران شناخته شده در عرصهی فیلمها و سریال های کمدی که نقشهایشان را هم بسیار جدی گرفتهاند و بازیهای قابل قبولی ارائه دادهادند، مخاطب را میخنداند و سرگرم میکند.
اگر بخواهیم از لحاظ اجتماعی هم نگاهی به فیلم بیندازیم، باید گفت که مسائل عاطفی و مالی در برابر هم قرار گرفتهاند و همچنین انسانیت و عدم خیانت در امانت هم پیش کشیده شده است، عشق حقیقی در برابر عشق به مادیات و مشکلاتی عدیده و مردافکن بر سر آغاز زندگی مشترک جوانان چون مقولهی وام ازدواج و تهیهی مسکن و… .
گاهی فیلم دچار لودگی میشود که قابل اغماض است. تأکید بیش از حد بر صدای خاص و دوستداشتنی ِ آقای مهرداد مزرعه و حضور آقای احمد ایراندوست و حرف از هالیوود و… کمی زیادهرویست. مخاطب هر دوی این عزیزان را حداقل به لطف شبکههای اجتماعی، خیلی خوب میشناسد و نیازی به این همه تأکید نبوده و نیست.
در نهایت این فیلم هم مانند اکثر کمدیهای وطنی ختم بهخیر و شادمانی میشود و تنها ای کاشی که در سینما گفتم این بود که کاش آهنگ معروف «شاه دوماد» زندهیاد «ویگن دِردِریان»، با صدای گرم و دلنشین خود ایشان پخش میشد، نه بیکلام.
فیلم پا تو کفش من نکن، کمدی درخشانی نیست و من همچنان دوست دارم فیلمهای اجتماعی و فرهنگیای چون «مستانه» و «زندگی خصوصی» را از آقای فرحبخش ببینم؛ اما حداقل، کمدیست که ناراحتتان نمیکند، در آن از فحاشی خبری نیست و برای نزدیک به نود دقیقه شما را میخنداند.
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم پا تو کفش من نکن اینجا کلیک کنید.
واقعا فیلم خوبی نبود و تقریبا از ده دقیقه اول فیلم به بعد به زور روی صندلی سینما موندیم و فیلم رو با دقیقه به دقیقه زجر و شکنجه تماشا کردیم . دلیل موندنمون روی صندلی هم فقط از روی رعایت ادب به هنر بود. طنز بی محتوا کلیشه ای و بسیار تکراری بازی هایی در حد فیلم های مناسب رده گروه کودک یا نوجوان . شما که در نقد فیلم گشت ارشاد آنهمه دقیق فیلم رو کوبیدید ( که البته با بیشترش موافق بودم ) تعجب میکنم چطور این لودگی رو اینهمه ستایش کردید ؟ واقعا فیلمی بود که اصلا ارزش دقیقه هایی از عمر که صرف دیدنش شد رو نداشت
با سلام
در نقد بنده، فیلم مورد ستایش واقع نشده، بلکه فقط بیان شده به نسبت کمدیهای سخیف دیگر که نمونهشان در کمال تاسف در سینمای ما رو به فزونیست، این فیلم حداقل یک موضوع دارد و روی بازیهای بازیگران بهتر کار شده. در حقیقت نقدی هم نوشته نشده، اگر توجه بفرمایید تنها یک یادداشت بر این فیلم نوشتهام که خود حکایت از زمانی که برای دیدن این فیلم باید صرف شود است.