وظیفهی راویان فرهنگ
قسمتى از سخنانِ داريوش مهرجويى در مراسم ترحيم عباس كيارستمى:
“پزشکانِ بیعرضهی احمق که چنین گوهر گرانقدری را کشتند. باید آنها را به محاکمه بکشیم. این وظیفهی ما سینماگران است.”
هنگامیکه این سخنان را از دهان مهرجویی شنیدم حیرتزده و متاسف شدم؛ و بلافاصله ذهنم در برابر این گفتار بهدنبال خاطرهای خوش از مهرجویی گشت و آنقدر جست و جست تا که یادم آمد براى ديدن فيلمِِ “ليلا” (۱)، دو سائنس بيرون از سينما به همراه پدر و مادر، در خیابان ولیعصر منتظر ايستادم و در برابر سوال والدین که آیا خسته شدهای پاسخ دادم خیر که مبادا به خانه برگردیم و من تماشای «لیلا» را از دست بدهم. عجب انتظار دلچسبى بود..
داريوش مهرجويى نازنين، فيلمساز تواناى ايران، هميشه به واسطهی ديدگاه خاص نقادانه و فرهنگىاش، برایام از جايگاه والايى برخوردار بود، اما حيف و دو صد حيف..
ناراحتى، عصبيت، تشويش، بهت، از هم گسيختگى روحى و دلنگرانى اين استاد گرانقدر را درك كرده و از درگاه خداوند متعال براى خانوادهی عباس كيارستمى، دوستان ايشان و تمامى اهالى سينما و هنر خواستار صبر و شكيبايى هستم، ولى كاربرد چنين ادبياتى، آن هم در مراسم ترحيم آقای كيارستمى كه با وجود تمام بىاعتنايىها، ناملايمتىها و بعضا توهينهايى كه به شخص او شد در كمال فروتنى و درايت، هرگز سخنى به درشتى بر زبان نيآورد و اصالت ايرانى و بهتر بگويم انسانىاش را حفظ كرد، عملى دور از مرام و مسلك هنرمندیست.
وظيفهی اهالى هنر در اين روزها كه فحاشى، كمكم در فرهنگمان جايى براى خود باز كرده و شكلى موجه به خود میگيرد، از هر زمان ديگرى خطيرتر است و هيهات و هيهات كه اگر راويان فرهنگ و هنر نيز چنين كنند، در چشم بر هم زدنى بايد فاتحه فرهنگمان را بخوانيم و صلواتى هم بدرقهی راهش كنيم.
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «لیلا» اینجا کلیک کنید.
من میگم وقتی بچه بچه گی میکنه … ایرادی بهش وارد نیست … چون بچس … !
ولی یه سن دیگه ای هم هست که آدم یه چیزایی دست خوش نیست … این سن برای هر کسی فرق میکنه … ولی بالاخره برا همه هست … اونم پیریه …
تو پیری یه حرفایی و یه کارایی دست خود آدم نیست …
بزارید به پای سن و سال
🙁