هاری (۱۳۹۳) (۱)
کارگردان: امیراحمد انصاری
نویسنده: امیرعلی محسنین
تهیهکننده: مهدی مددکار
ژانر: درام-اکشن
محصول: ایران
مدت: ۹۰ دقیقه
“توجه فرمایید، با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”
قبل از هر چیز نگارنده به شما پیشنهاد میکند که فیلم هاری را ببینید و با اینکه شاید در میانه فکر کنید، این دیگر چه فیلمیست، حوصله کرده و اجازه دهید گرهگشایی شوکهتان کند. بله، این فیلم مطمئنا ارزش حوصله کردن را دارد.
هاری، یک بی مووی خوب است که در ابتدا به چند دلیل، دافعه ایجاد میکند:
یک) جمع این بازیگران در ابتدا اصلا چنگی به دل نمیزند. با این که بازیگران هاری نام آشنا و مشهورند و محبوب؛ اما نوع بازیای که از هر کدامشان گرفته شده متفاوت است و همین تفاوتِ بهعمد، باعث شده افت و خیز نقشآفرینیها چنان زیاد باشد که مخاطب را آزار دهد و بدجوری توی ذوقش بزند؛ مثلا بازی حسابشده و ظریف هنگامهی قاضیانی در برابر بازی سطحی و هولهولکیِ ماریه ماشاالهی، دافعهی بدی ایجاد میکند و این دقیقا همان چیزیست که امیراحمد انصاری با هوشمندی و هوشیاری، قصد در نمایش و القایش را داشته. او خیلی ظریف، موفق شده بازیهایی را که باید از بازیگرانش بگیرد و با این ترفند بیننده را تا آخر فیلم دور از ماجرای اصلی نگه دارد و سپس او را آماج حملاتِ حقیقت و راستی قرار دهد و شوکهاش بکند.
دو) استفاده از کلیشههای از مد افتادهای چون میز بیلیارد و مواد مخدر و مشروب برای نشان دادن آدم بدهای قصه که اتفاقا در هاری، وجود این کلیشهها ضروریست و جدا از محتوا، فرم فیلم هم شدیدا به این المانها وابسته است.
سه) به نظر میرسد که هاری، گرفتار پراکندگی و عدم انسجام است، قصهاش انگار اپیزود اپیزود است و هر سکانس فیلم، از جایی کنده شده و به زور همهی اینها در کنار هم کولاژ شدهاند. داستان سر راست نیست و تفاوت بصری برای فلاشبک و زمان حال، مشخص نشده که خودش عاملیست گیجکننده. بیننده کاملا حق دارد که فکر کند، قرار نیست این فیلمنامه از پسٍ رسالت قصهگوی بربیآید؛ اما او در اشتباه است چون تمام اتفاقا این قصه حرف برای گفتن دارد و در نقطهای همهی سوالات، جواب داده میشوند و همه چیز مشخص خواهدش شد.
مجموع این نکتههاست که میتواند دافعه ایجاد کند؛ اما این میان یک چیز باعث میشود که از هاری قطع امید نکنید و آن، فیلمبرداری خوب فیلم است که بیننده را درگیر نگه میدارد و مدام به او یادآوری میکند، در پشت این همه آشفتگی حتما چیزی وجود دارد، چیزی شبیه به نظم در دلِ بینظمی.
البته که میتوان از کنار یکی دو مشکل فیلم با اغماض گذشت، مثل اینکه سیاوش (علیرضا کمالینژاد) که فکر کرده رابینهود است و عمل زشت سرقت را با توسل به این ایده که از آدم بدها میدزدد توجیه میکند و بلد است سر همان آدم بدهای هفت خط را کلاه بگذارد، مسلما انسان زرنگیست، پس چطور با ماجرای برادری که یک مرتبه از زیر بوته عمل آمده و او هرگز از وجودش خبر نداشته خیلی راحت برخورد میکند و سریع قانع میشود؟ چون کسی که مثلا این راز را برایش فاش میکند، دوست پدرش بوده؟ خب، شاید سیاوش قانع شده باشد؛ ولی بیننده به این راحتیها قانع نمیشود، بلکه فقط این بخش را به همین صورتی که در فیلم نشان داده شده میپذیرد.
مشکل بعدی سکانس قطع کردن انگشت شاهرخ (میلاد کیمرام) است. این سکانس باتوجه به ماهیتش، تعلیق خوبی را در درون دارد؛ اما کارگردان یا به عمد یا به دلیل نداشتن جسارت کافی، لحظهی قطع شدن انگشت را درست نشان نداده، وگرنه این سکانس میتوانست به مراتب بهتر و نفسگیرتر از آب در بیآید و به بیننده نوید یک پایان میخکوبکننده را بدهد.
به هر روی هاری، ریتم تند، کم هزینگی، ورود به ژانر معمایی و پر رمز و راز و جذابیت بصری که از مشخصههای اصلی فیلمهای بی مووی هستند را داراست و در آخر با ایجاد انسجام بین همهی آن سکانسهای بهنظر پارهپاره و روشن ساختن اصل ماجرا در گرهگشایی، سختترین بخش را هم با موفقیت پشت سر میگذارد با زدن ضربهای کوبنده، همه را غافیلگیر میکند و اصلا هم باسمهای و کمیک از آب در نمیآید، و همین امر است که از فیلم هاری، یک بی مووی نیمه اکشن؛ اما درجه یک ساخته که حداقل در دههی اخیر، نظیرش در سینمای ایران، یافت نمیشود، پس حتما حوصله کنید و تماشای هاری را از دست ندهید.
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «هاری» اینجا کلیک کنید. ِ ِ ِ