من (۱۳۹۴) (۱)
نویسنده و کارگردان: سهیل بیرقی
تهیهکننده: سعید خانی / سعید سعدی
ژانر: درام-اجتماعی
محصول: ایران
مدت: ۹۰ دقیقه
“توجه فرمایید، با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”
لیلا حاتمی، این بار در نقشی متفاوت ظاهر شده و از همان ابتدای فیلم من هم با نگاههای عاقل اندر سفیهی که به دوربین میکند، هم این تفاوت نقش را آشکار میکند و هم قدرت بازیگریاش را نشان میدهد.
آذر میرزایی (لیلا حاتمی) خلافکار است، زیادی خلافکار است و در هر کارِ غیرقانونی دستی دارد: قاچاق انسان با امیر (علیرضا استادی) بسازبفروشی که میخواهد یک شبه پولدار شود و از آذر هم خوشش میآید، مشارکت در پخش مشروبات الکلی از طریق بطریهای آب معدنی بستهبندی شده در کارخانه، شرخری برای ملیحه (بهنوش بختیاری)، دیوانه جلوه دادن مجتبا براتی (مجتبا علیمنصور) با همدستی پزشک فاسد نظام پزشکی چون مجتبا میخواهد خیلی سریع به شهر “منچستر” در “انگلستان” نزد “آلیس”، زنی که دوست دارد برود بیآنکه بداند آذر از آلیس که در حقیقت “سامانتا” نام دارد و مجتبی را گول زدهاست، اخاذی میکند و کار چاق کردن برای جوانی (امیر جدیدی) که فکر میکند خواننده خوبیست و آرزوی مشهور شدن دارد.. اینها بخشی از اعمال غیر قانونی آذر است که با بیرحمی و خونسردی هر چه تمام انجامشان میدهد و این ضعف شخصیتپردازیست. آذر مگر پدرخواندهست؟ او آنقدرها هم خلافکار بزرگی نیست که بخواهد این همه هندوانه را یکجا بردارد، او شرخریست که خودش آدمِ دیگریست و برای بقیه کار میکند، از طرفی نامتجانس بودن اعمال غیرقانویست، فروش مشروب الکلی در حد دو سه محله یک مسئله است، قاچاق انسان مسئلهای دیگر. بیشتر به نظر میرسد بیرقی با توجه به گفتهی خودش میخواسته زنی غیرمتغارف را به تصویر بکشد؛ اما زیادی آذر را جدی گرفته و باعث هم فیلم من و هم آذر، ضربه بخورند.
ولی آذر وجوه قابل توجه دیگری دارد، او زنی مغرور، جدی، با اعتماد به نفس بالا، دقیق و باهوش است و با این که میداند پلیس بهدنبال اوست و سعی دارد با اولین و کوچکترین اشتباهش دستگیرش کند؛ اما همچنان به کارهای غیر قانونیاش ادامه میدهد. انگار که این بازی دزد و پلیس را دوست دارد و مانند هر مجرم باهوش دیگری، میخواهد به پلیس دهنکجی کرده و خودش را هم در برابر مجریان قانون محک بزند؛ اما در ورای این ظاهر خشن،ِ آذر، زنی زندگی میکند با روحی لطیف که موسیقی را میفهمد، و گاهی تحت تاثیر ناراحتی دیگران قرار میگیرد. او شکننده است و به همه کس حتا خبرچینش (مانی حقیقی) هم شک دارد، شکی که مانند خوره روح و ذهنش را میخورد و آرامش را از او سلب کرده و برای همین وقتی نزد دکتر فاسد نظام پزشکی میرود و وظایف او را برایاش مینویسد، تمام آنچه که برای دکتر میگوید در حقیقت احوالات خودش است: زنی خسته و عصبی که ناراحتیاش را با زدن افراد نشان میدهد و از آزار دادن آدمهایی که دوستشان ندارد، لذت میبرد.
یکی از جذابیتهای فیلم من، متفاوت بودن نقش لیلا حاتمی و بهنوش بختیاریست که با کارهای همیشگیشان فاصلهی زیادی دارد. همه بازیگران نقششان را خوب بازی کردهاند؛ اما نقشآفرینی بهنوش بختیاری در من، بیشتر از سایر بازیگران به چشم میآید.
دیالوگها روان، در مواقعی با مزه و همانند محاورههای امروزیمان است و اگر جایی بازیگر در گفتارش اشتباه کند، بر طبیعیتر بودن کار میافزاید.
بیرقی، در اولین تجربهی فیلمسازیاش، توانسته تمامی پیرنگها را پا به پای هم و در مجموع خوب پیش برد؛ اما در گرهگشایی چندان خوب عمل نمیکند. درست است که به خاطر محدودیتهای موجود امکان نشان دادن رابطهی محبتآمیز بین آذر و پلیس آن طور که باید و شاید وجود ندارد؛ اما جایی که پلیس خودش را بالاخره به مخاطبین نشان میدهد، خوب از آب در نیآمده و سورپرایزی که انتظار میرفت را نداریم و مخاطب از فهم این مسئله شوکه نمیشود و چه بسا خودش حدس زده باشد که ماجرا از چه قرار است.
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «من» اینجا کلیک کنید.