مردی برای تمام فصول (۱۳۹۳) (۱)
“توجه فرمایید، با خواندن این مطلب، ممکن است قصهی تئاتر لو برود.”
اصلیترین مشکل نمایش مردی برای تمام فصول کجاست؟ یا شاید بهتر است این سوال بهگونهای دیگر پرسیده شود، با تماشای تئاتر مردی برای تمام فصول چه چیزی میآموزیم؟ میآموزیم سینما و تئاتر، برخلاف تصور بهمن فرمانآرا، از زمین تا آسمان با هم فرق دارند و بهتر است هر کسی در کاری که در آن تبحر دارد به فعالیت حرفهایش ادامه دهد یا اگر فکر میکند در آن کاری که سابقا مشغول بوده افت کرده و میخواهد در عرصههای دیگری هم به فعالیت بپردازد، حداقل حرفهی جدید را تا حدودی بیآموزد و سپس وارد آن عرصه شود یا اگر حوصلهی آموختن ندارد، کلا همه چیز را برای مدتی کنار بگذارد و نه وقت خودش را بگیرد و نه بقیه را.
مردی برای تمام فصول، نمایشیست که بلاتکلیف روی صحنه رها شده و کارگردانش تئاتر را با سینما اشتباه گرفته، غافل از اینکه میزانسن این دو مدیوم با فم فرق دارند. در تئاتر تدوین نداریم، فیلمبرداری و قاببندی و زوم و.. نداریم، ضربآهنگ تئاتر و سینما با هم متفاوت است و از سادهترین مشخصههای نمایش ِ روی صحنه، بازی با نور و اَکت بازیگران است، نه اینکه بازیگران بیهیچ تکانی یک گوشه بایستند و دیالوگشان را از بَر بگویند و دو مرتبه بیحرکت صبر کنند تا نوبتشان شود برای حرف زدن. بازی کردن در تئاتر فقط حرف زدن نیست، حرکت هم هست؛ صد رحمت به کاناپههای چخوف.
هدایت بازیگران بهدرستی صورت نگرفته و اگر سیامک صفری (متیو)، هدایت هاشمی (ریچ) و فرزین صابونی (کرامول) بازی قابل قبولی دارند، به پیشینهی تئاتری بودنشان باز میگردد و شناخت آنان از صحنه و تجربهشان، بهناز جعفری و سهیلا رضوی گرچه تلاش میکنند؛ اما عملا دستشان خالیست و رضا کیانیان هم بازی تصنعی را ارائه میکند که شدیدا به کاراکتر سر توماس مور، لطمه میزند. سر توماس، مرد درستکار و باایمانی بوده که در برابر پادشاه و خواستهای غریب او هرگز تسلیم نشده؛ ولی سر توماسی که کیانیان نقشش را ایفا میکند، بیش از آنکه مطمئن از خود باشد و پایبند اصول، منفعل است و هیچ نشانی از اطمینان خاطر در او نیست. شاید عجیب باشد اما مردی برای تمام فصول حتی به کمدی نزدیک میشود و آن هم نشئت گرفته از خودشیفتگی کارگردان است که احتمالا تنها به علت شباهت ظاهری، خود را هیچکاک میپندارد و با حضور روی صحنه در نقش کاردینال و بازی وحشتناک و ضعیفی که از خود به نمایش میگذارد، بزرگترین ضربه را به کارش وارد میآورد و نشان میدهد حداقل در تئاتر کمترین اهمیتی به اصول حرفهای نمیدهد. مسلما مخاطب هزینه میکند تا نمایشی خوب را در تالار وحدت ببیند، نه تئاتری که کارگردانش صحنه را با محلی برای شوآف خودش اشتباه گرفته و به مخاطبش احترام نگذاشته؛ تئاتری که حتی دکورش هم مشکلدار است و زیر ِ پلههای دکور چنان خالیست که هنگام راه رفتن، صدای تقتق کفشها، بلندتر از صدای بازیگران به گوش میرسد.
پیشنهاد نگارنده این است که اگر دربارهی زندگی سر توماس مور کنجکاو هستید و دوست دارد بدانید چه بر او رفته، به جای تماشای فیلم ِ تئاتر ِ مردی برای تمام فصول، فیلم مردی برای تمام فصول (۱۹۶۶)، شاهکار فرد زینمان را ببینید و دو ساعت لذت ببرید و تاریخ را مرور کنید. (۲)
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد تئاتر «مردی برای تمام فصول» اینجا کلیک کنید.
۲) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «مردی برای تمام فصول» اینجا کلیک کنید.