خانه / نقد فیلم / مرداد (۱۳۹۵)

مرداد (۱۳۹۵)

مرداد (۱۳۹۵) (۱)

امتیاز فیلم «مرداد» از پنج ستاره: * (یک از پنج)

نویسنده و کارگردان: بهمن کامیار
تهیه‌کننده: محمود فلاح
ژانر: درام / اجتماعی
محصول: ایران
مدت: ۷۵ دقیقه

“توجه فرمایید،‌ با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”

 یک یادداشت 

مرداد از آن فیلم‌های مد شد در سینمای امروزمان است؛ پر از کلیشه‌های پیشِ پا افتاده، میان‌مایه، حوصله سر بر، با ریتمی کند که تنها ادای مرموز بودن را در می‌آورد بدون آن‌که فرم و محتوای‌اش، حتی نیم‌قدمی هم به داستان‌ها یا فضای فیلم‌های پیچیده نزدیک شده باشد.

مرداد
مرداد

فیلم کاراگآهی، جاسوسی، مرموز، جنایی و کلا فیلم‌هایی که بیننده را درگیر می‌کنند و موجب می‌شوند او به‌دنبال اصل ماجرا بگردد، اولا که فضا و فیلم‌نامه‌ی درست دارند، ثانیا نشانه‌هایی در اختیار مخاطب قرار می‌دهند تا او بتواند نتیجه‌گیری کند ـ چه نتیجه‌ی درست بگیرد و چه نگیرد ـ و حدس بزند که چه در حال وقوع است، نه این‌که با دیالوگ‌هایی بی‌هدف که رَه به ناکجا آباد هم نمی‌برند، مرتبا او را گیج و گیج‌تر کرده و انتظار داشت برای چنین سناریویی او به خانم مارپل یا آقای پوآرو بدل شود که اگر هم فیلم‌ساز مرداد چنین انتظاری داشته‌، بهتر است توجه کند که این فیلم، یک درام معمولی و سطحی بیش نیست و انتظار او عبث و بیهوده‌ست.

هر چه داستان جلوتر می‌رود، بیننده بیشتر از تماشای فیلم زده می‌شود و همان هفتاد و پنج دقیقه هم به نظرش زیاد می‌آید، چون اصلا معلوم نیست چه در حال گذشتن است. تکلیف فیلم‌ساز عملا باخودش روشن نیست، چه رسد با بیننده‌ی اثرش. کامیار نتوانسته در شصت دقیقه یک دیالوگ یا کنش و واکنش روشنی را نشان دهد و همه چیز را موکول کرده به گره‌گشایی؛ یک پایان سخت و تند و سریع که شوکه‌کننده نیست و بیشتر به فرار کردن و سر و ته قضیه را هم آوردن می‌ماند.

به هر روی ساخت فیلم‌هایی این‌چنین مد روز سینمای ایران شده که با چنته‌ی خالی ساخته می‌شوند و دوست دارند نشان دهند چند لایه و فلسفی و.. هستند برای همین هم به دیالوگ‌های پراکنده و نامفهموم پناه می‌برند تا اگر کسی نفهمید چه خبر است، به او این پاسخ داده شود که: این قصه، عمیق‌تر از این‌ها بوده که هر کسی به راحتی متوجه‌اش گردد.

مرداد
مرداد

اگر نگارنده بخواهد اشاره‌ای هم به کاراکترهای فیلم داشته باشد، اول می‌رود سر وقت کاراکتر سحر با بازی بهنوش بختیاری و بعد بقیه‌ی بازیگران. اگر سحر از این قصه حذف شود، تنها اتفاقی که می‌افتد این خواهد بود که زمان فیلم به شصت تا شصت و پنج دقیقه، تقلیل می‌یابد. سحر، کاراکتری‌ست که بود و نبودش هیچ فرقی به حال فیلم ندارد و به راحتی قابل حذف شدن است.

محمدرضا فروتن (امیر)، مهتاب کرامتی (سوگل)، رعنا آزادی‌ور (رویا) و حتی بابک بهشاد در نقش سعید بازی‌های تکراری‌ِ این سال‌های‌شان را ارائه داده‌اند. مثل این می‌ماند که بهمن کامیار عوض بازی گرفتن از بازیگرانش، یک نقش قدیمی هر کدام‌شان را انتخاب کرده و گفته همان را تکرار کن که این میان بازی فروتن و انفعالِ پرسوناژ امیر سخت یادآور نقش او در فیلم «عادت نمی‌کنیم» است.

مانند گره‌گشایی فیلم که سرِ ضرب و بی‌مقدمه صورت گرفت، مرداد از میان تِمِ اجتماعی و درامی پر کلیشه چون زن همسایه و خیانت و تلفن و پیامک و.. ناگهان، می‌جهد به وسط تِمِ جنایی و گروهکی آدم‌کش بی‌شرم که قاچاقچی اعضای بدن هستند و این‌چنین است که مرداد را حتی نمی‌توان یک کپیِ ضعیف از فیلمِ «بیدار» (۲۰۰۷) ساخته‌ی جوبی هارولد به حساب آورد.

پی‌نوشت:

۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «مرداد» اینجا کلیک کنید.

این را نیز ببینید

میدان سرخ

میدان سرخ (۱۴۰۰)

میدان سرخ (۱۴۰۰) (۱) کارگردان: ابراهیم ابراهیمان / بهرام بهرامیان / کمال تبریزی و… نویسنده: …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *