نام کتاب: عشق مقدس (۱)
نویسنده: حسینقلی مستعان
انتشارات: بنگاه مطبوعاتی شیپور و نشر گوتمبرگ
عشق مقدس داستانی رمانتیک است که فراتر از عشق زمینی و جسمانی حرکت میکند و به عشقی معنوی و ابدی میرسد. عشق محمد و حمیرا، میشود یکی از ماندگارترین و آسمانیترین عشقهایی که بشر و زمانه به خود دیده. عشقی که در عدالتخواهی و حقطلبی نمود مییابد.
عشق مقدس، قصهایست قدیمی که قبل از حسینقلی مستعان، جرجی زیدان آن را نوشته و بعدها بهرام بیضایی، فیلمنامهی «روز واقعه» را از روی داستان مستعان نوشت.
در زیر بخشی از گفتوگوی محمد و حمیرا را با هم میخوانیم:
«محمد دست حمیرا را گرفت و با لحنی عارفانه گفت:
ـ مگر عشقی که با حقیقت توأم یت همجوار باشد. خاک ِ تیره چون آفتاب بر آن تابد دیگر خاک تیره نیست، زمنیهئیست حاصلخیز و سعادتبخش، و عشقهای ناچیز زمینی اگر سایهای از حقیقت بر سر داشته باشند، جان را به عشقهای آسمانی سوق میدهند؛ پس فراموش مکن، زنده باش، خویشتن را بشناس، قدر خود را بدان و عشقی را که در چهارراه سرگشتگیها راه نجاح را پیش پایت گذاشته گرامی دار.
ـ اوه! پس تو عشق مرا تحقیر و تردید نمیکنی؟
ـ ابدا! اگر پیش از این، از روزی که مدینه را در رکاب مولایم ترک گفتم توجهی به آن نداشتم اکنون آشکار و بیپرده میبینمش، درخور تقدیر و ستایش. فراموش کردهای که دختر و خواهر منافقانی بودی بهمراتب دلسیاهتر از کفار و بتپرستان، دختر و خواهر افرادی که سعادتشان را از فروختن دل و جانشان و ناموش و ایمانشان حاصل میداشتند و ریخته شدن خون فرزند رسول خدا را مایهی رستگاری و کامیابیشان میپنداشتند؟ مرا دیدی و پسندیدی و مهر در من بستی بهخاطر عشرت دنیای خود، و چون دانستی که من همهی دنیا را به یک نگاه مولایم میفروشم در من بهچشم استهزا نگریستی، فراموش کردهای؟ همان دختر، همان فرزند قیس بن ضروع است که اینک از همهی جهان و حتی از عشقش نیز چشم میپوشد تا حلقهی بندگی دختر مولای متقیان را در گوش کشد؟ این تحول سعادتبخش را در تو چه چیز جز عشق تو بهوجود آورده است؟ این راه را چه چیز عشق تو پیش پایت گذارده است؟»
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد آقای «حسینقلی مستعان» اینجا کلیک کنید.