نام کتاب: عاشقانههای ژاپنی (۱)
نویسنده: فوجی وارا نوتئیکا / ملکه فیفوکو / ماریچیکو /…
گردآوری: کنت رکسروت
مترجم: عباس مخبر
انتشارات: نشر مشکی
ژاپنیها بالفعل هنرمندان بزرگی هستند با روحی لطیف؛ اریگامی، باغهای ژاپنی، موسیقی، نقاشی با مرکب، چاپ باسمهای، رقص و تئاتر نمونههایی از هنرهای خاص آن کشور است که آوازهای جهانی دارند و البته ادبیاتی غنیشان نباید از قلم بیفتد.
شعرها، قطعهها و متنهای عاشقانه و لطیف ژاپنی که در ذات مینیمال هستند، توانستهاند به ادبیات سایر کشورها راه پیدا کنند و بسیاری از نویسندگان و شعرای سراسر جهان را تحت تاثیر قرار دهند و در بین خوانندگان هم از محبوبیتی ویژه بهرهمند شوند.
نوشتههایی که نباید تنها یک بار خواندشان و نباید سرسری از روی آنها گذشت، بلکه باید هر کدام را باید چندین و چند بار زمزمه کرد و هر بار، بر روی هر کلمه و جمله تأمل کرد تا ذرهذره احساس نویسنده به درون خواننده نفوذ کند.
زیبایی و منحصر به فرد بودن قطعات ادبی در همین است که نه زمان میشناسند و نه مکان، سروده یا نوشتهای از سدهای دیگر، میتواند احساسی را در خوانندهی امروزی بیدار کند که سالها پیش از به دنیا آمدن او، فردی دیگر تجربهاش کرده و بر روی کاغذ آورده؛ چه زیباست چنین پیوند لامکانی و لازمانی بین آدمیان.
در زیر، چند قطعهی عاشقانه و لطیف، از کتاب عاشقانههای ژاپنی را میخوانیم:
«هر صبح
تنها بیدار میشوم
با این رویا
که دستم تن شیرین توست
که لبهایم را میفشارد.»
ماریچیکو
*******
«در انتهای شب،
لباس پوشیدیم هر یک با شتاب
تا خداحافظی کنیم
ساقهای خوابآلودمان به هم سایید
و سپیده در بستر غافلگیرمان کرد.»
ملکه فیفوکو
*******
«خواب دیدم دوباره با همیم
از خنده بیدار شدم
دیوانهوار به اطراف نگریستم
چشمانم از اشک پر شد.»
ناشناس
*******
«از آغاز میدانستم که
دیدار
فقط با جدایی به پایان میرسد
با این همه، بامداد ناگزیر را از یاد بردم
و خود راتسلیم تو کردم.»
فوجی وارا نوتئیکا
*******
«نمیتوانم به سویت گام بردارم
حتی در روِیاهایم،
چرا که در سینهام
آسمانها تیرهاند
و ذهنم ابرآلود است.»
ناشناس
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد کتاب «عاشقانههای ژاپنی» اینجا کلیک کنید.