سایههای موازی (۱۳۹۳) (۱)
کارگردان: اصغر نعیمی
نویسنده: سعید عقیقی
تهیهکننده: علی توکلنیا / حسن توکلنیا
ژانر: درام-عاشقانه
محصول: ایران
مدت: ۹۰ دقیقه
“توجه فرمایید، با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”
سعید عقیقی را بیشتر با فیلمنامهی شبهای روشن به یاد میآوریم، فیلمنامهای که برداشتی آزاد است از داستانِ «شبهای روشن» نوشتهی داستایوفسکی؛ و حالا عقیقی با سایههای موازی به سینما بازگشته که این فیلمنامه هم اقباسیست از داستانی دیگر از فئودور داستایوفسکی به نام «نازنین» (۲) که البته تفاوتهایی آشکار بین دو داستان و شخصیتها وجود دارد و قصهی عقیقی، برخلاف قصهی نازنینِ داستایوسکی، به تراژدی مُسلَم، ختم نمیشود، بلکه آرام پیش میرود و عاشقانهای عجیب و عمیق را روایت میکند، یک عاشقانهی غمانگیز.
فرهاد فخیمی (ابوالفضل پورعرب)، روزنامهنگار و فعال سیاسی سالهای دور، که چندیست از زندان آزاد شده و سرش در لاک خودش است و یک عتیقه فروشی دارد، از طرف دوستان و نزدیکان سابق و منتقدان و نارفیقان امروز، ترسو قلمداد میشود؛ اما حقیقت آن است که فرهاد بعد از سالها، در سکوتی عرفانی، بهدنبال آرامش و خوشبختی میگردد. حالِ او ترس نیست، خلسهایست بعد از تحمل شدائد بسیار و تمایل به صبر است، صبری که فرهاد نتیجهاش را نازنین (سمیرا حسنپور) و ازدواج با او میداند. زنی که فرهاد با رفتن به خانهی او و ورود به اتاقش هم اختلاف طبقاتیشان را خوب درک میکند و هم بیشتر با روحیات نازنین و علاقهی او به شعر و ادبیات آشنا میشود و عقیقی در قصهاش بارها روی این علاقه و عشق نازنین تاکید کرده؛ مثلن در امامزاده طاهر، نازنین بسیار سنجیده و خوب از پناه بردن به ادبیات سخن میگوید، ادبیاتی که جسم و روحش را از درد و غم، نجات داده است. آب ریختن و شستن مقبرهی شاعران، آوازخوانان و نویسندگان بزرگمان که متاسفانه چه در زمان حیات و چه پس از آن، مورد بیمهری واقع شدند، چنان لطیف و تاثیرگذار است که مخاطب در ذهنش و تصوراتش، نازنین را بهعنوان شخصی هنردوست و بااحساس، میشناسد. شخصی هنردوست با فهمی قوی از ادبیات، که بسیار والاتر از کسیست که مانند نوجوانان به در و دیوار اتاقش کاغذ و عکس میچسباند؛ ولی او هم از این قاعده مستثنا نیست.
و اینچنین بار قصه نرمنرم روی دوش نازنین میافتد، زنی که عاشق نوستالژیهاست، عاشق عتیقهها، عاشق شعرای قدیمی، عاشق فرعا، عاشق هنر فاخر و حقیقی و البته که فرهاد هم عاشق است فرهاد هم عاشقیست به سبک از مد افتادهی مالکیت! رام کردن زن سرکش، به سبک و سیاق خود.
در سایههای موازی، تقابل دو نسل را داریم. تقابل در دید اجتماعی، دید فرهنگی و دید احساسی و.. . همین دو دیدگاهِ متفاوت و درک نکردن همدیگر، آرام آرام، بین فرهاد و نازنین، فاصله میاندازد. دیگر علایقشان برای همدیگر جذاب نیست. فرهاد حوصله شعرخوانی و تئاتر دیدن را ندارد، نازنین بیقرار است که چرا فرهاد او را درک نمیکند، چرا دوباره نمینویسد و خودش را پشت شخصیتی دروغین پنهان کرده است و آرامآرام نازنین و فرهاد از هم فاصله میگیرند و میشوند دو خط موازی که دیگر هرگز همدیگر را قطع نخواهند کرد.
تنهایی و درونگرا بودن فرهاد را میتوان در تصاویر روزهای پاییزی و زمستانی تهران دید و دانست رابطهای گرم در حال سرد شدن است، آرامشی در حال از بین رفتن است، احترامی نیست و این میان خورهی شک هم به جانِ فرهاد افتاده و زمانیکه او متوجه اشتباهش میشود و ربیعی (شهاب حسینی) نزدش اعتراف میکند که در مورد نازنین چه در سر داشته و نازنین، بدون لحظهای تردید، او را پس زده دیگر برای جبران مافات دیر است چون نه او دیگر فرهاد قبلی است و نه نازنین، آن دختر ِ نازنین ِ ابتدای فیلم و ناگزیر راهها از هم جدا میشوند و هر آنچه میماند بدل به نوستالژیای تازه میگردد.
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «سایههای موازی» اینجا کلیک کنید.
۲) ۱-۱) کتاب “نازنین و بوبوک”، نوشته “فئودور داستایوفسکی”، چاپ شده توسط “انتشارات علمی و فرهنگی”، ترجمه “رحمت الهی”.
۱-۲) کتاب “شاهکارهای کوتاه (شش داستان)”، نوشته “فئودور داستایوفسکی”، چاپ شده توسط “انتشارات جامی”، ترجمه “رحمت الهی”.
۳) اگر علاقهمند به این نوع درامهای عاشقانهی آرام، احساسی و نامتعارف هستید، فیلم “To the Wonder” حتما برایتان جذاب خواهد بود.