خانه / نقد فیلم / زرد (۱۳۹۵)

زرد (۱۳۹۵)

زرد (۱۳۹۵) (۱)

نویسنده و کارگردان: مصطفی تقی‌زاده
تهیه‌کننده: کامران مجیدی
ژانر: درام / اجتماعی
محصول: ایران
مدت: ۹۰ دقیقه

“توجه فرمایید،‌ با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”

سیاه‌پوشان نابغه 

گاهی فکر می‌کنم اگر اصغر فرهادی عزیز لحن خاص و مدل روایت داستانی خودشان را پیدا نمی‌کردند، فیلم نمی‌ساختند و برای ایران افتخار نمی‌آفریدند، تکلیف بسیاری از فیلم‌سازان کشورمان چه می‌شد؟ به هر حال الآن زمانه‌ایست که به قول آقای رسول صدرعاملی هر عزیزی فیلم‌ساز شده و حداقل در زمینه‌ی فیلم‌سازی به سبک سینمای فرهادی، زیادی خودکفا شده‌ایم.

زرد
زرد

امسال در سینمای کشورمان فیلم در مورد عضو اهدایی و گیرنده‌ی آن کم نداشتیم، فیلم یک روز بخصوص و فصل نرگس و به تازگی هم فیلم زرد. دو فیلم یک روز بخصوص و زرد تا حدود زیادی بهم شباهت دارند که هر دو جزو فیلم‌‌های متوسط قرار می‌گیرند.

پنج جوان ِ نخبه‌ی ایرانی که اصلا و ابدا ژن برتر ندارند و به‌واسطه‌ی هوش و سخت‌کوشی‌شان و نه آقازادگی، توانسته اختراع مهمی بکنند، به زودی عازم اروپا هستند. عاشق‌ترین و آرام‌ترین مرد گروه، حامد (شهرام حقیقت‌دوست) دست برقضا خوب آب زیرکاهی‌ست و سه روز مانده به رفتن گروه‌شان به خارج از ایران، نیازمند پیوند کبد می‌شود. (۲) مسئله‌ی مرگ و زندگی که مثل اکثر مشکلات با پول قابل حل است. حالا می‌ماند جور کردن مبلغ مورد نیاز فروشنده‌.

در فیلم به موضوع خرید، فروش و دلالی اعضای بدن پرداخته می‌شود. کاسبی با سلاخی کردن انسان‌ها و چانه‌زنی بر سر قیمیت، حقیقتی منزجرکننده و دردآور. معضلی بزرگ که روزانه متقاضیان عضو و خانواده‌های‌شان با آن درگیر هستند.

به هر حال چهار جوان فیلم، سعی می‌کنند تا حدود زیادی شرافتمندانه باقی مبلغ مورد نیازشان را تهیه کنند و خلاصه به هر دری می‌زنند. می‌گویم تا حدود زیادی شرافتمندانه، زیرا رفتن نهال (ساره بیات) به سراغ همسایه‌ی هیزش هیچ توجیهی ندارد. او نمی‌دانست که این مرد جوان به او نظر دارد؟ اگر نهال زن نجیبی‌ست، چرا باید به آن همسایه‌ رو بیندازد؟ هیچ‌کس دیگری در این دنیا نبود؟ مثل صاحب‌خانه‌ که انسان مودب و محترمی تصویر شد. به نظر بیشتر هدف از این نوع سکانس‌های اضافی، ایجاد حس ناراحتی و همدردی بیننده با محتوای فیلم و شرایط و موقعیت کاراکترهاست. نوعی گدایی ترحم که فیلم تأثیرگذار شود! یا مثلا گرفتن هفتصد هزار تومن پس‌انداز پدر نهال؛ بیشتر از آن‌که مخاطب فکر کند وای چه پدر خوبی، فکر می‌کند عجب فرزندی که الآن یاد پدرش افتاده و دار و ندار او را ازش می‌گیرد و فکر نمی‌کند اگر یک دقیقه بعد دست پدرش زخمی شود، او حتی پول بخیه زدن هم ندارد! پدر محسن هم یک بدبخت بیچاره تصویر شده که از لحظه‌ی حضورش در فیلم تا آخرین نمای حضورش ضجه می‌زند و می‌گرید. این پدر و آن پسران!

زرد
زرد

و اما اوج ِ سعی بر بدست آوردن و به درد آوردن دل بیننده حضور بهادر خان! (آناهیتا درگاهی) در فیلم است. و نهال، این زن نجیب و شکیبا در حال تمام کردن حجت همسری و وفاداری‌ و گذشت و انسانیت به‌خاطر همسر خائن‌اش است!

فیلم با شور و شعف جوانانی سوار بر یک شورلت کاپریس کلاسیک آغاز می‌گردد و حرف از رفتن و بلیط و… باعث می‌شود بیننده فکر کند با یک مشت جوان مرفه طرف است و از آن‌جایی که چندی‌ست تب ماشین‌های آفرود و خودروهای قدیمی آمریکایی جوانان را گرفته است، باید گفت فیلم‌ساز در این بخش خوب عمل کرده و حدودا تا ده پانزده دقیقه نمی‌گذارد ماهیت اصلی سواران کاپریس کلاسیک، فاش شود. نمی‌دانم نوع شروع و حرف از طفر در داستان بود یا حضور آقای حقیقت‌دوست ـ شاید هم هر دو ـ که فیلم زرد را نسخه‌ی امروزی و با کمی تغییر از سریال محبوب خط قرمز ساخته‌ی آقای قاسم جعفری یافتم. (۳)

بازی‌‌ها درخشان نیست و در این میان، آقای مهرداد صدیقیان در نقش فرامرز یک سر و گردن بالاتر از بقیه‌ی همکاران‌شان هستند. بازی خانم بیات و خانم کیان افشار در برابر هم کوچک‌ترین فرقی نسبت به بازی آن دو در سریال عاشقانه ندارد. نیکی با بازی بهاره کیان‌افشار تکرار نقش درسا در عاشقانه‌ست و تفاوتی هم در بازی، بین نهال ِ فیلم زرد و پگاه ِ سریال عاشقانه نیست.

جز فیلم‌برداری خوب آقای سلامی که بعضی نماها را استادانه قاب‌بندی کرده‌اند، بقیه‌ی بخش‌های فنی و هنری هم تعریف ندارد.

زرد
زرد

در فیلم، به اصطلاح گره‌‌هایی‌ست که بود و نبودشان هیچ تغییری در روایت ایجاد نمی‌کند. این‌که محسن مجرم شناخته شود یا حامد، این‌که آن بچه بمیرد یا نه، این‌‌که علاقه‌ی شهاب (بهرام رادان) به نهال هنوز زنده است یا نه، این‌که حامد خیانت کرده و… هیچ تفاوتی در اصل ماجرا ایجاد نمی‌کنند. اتفاق افتادن یا نیفتادن‌شان فرقی نمی‌کند، چون نهال در هر صورت به خاطر حامد فداکاری می‌کند و شهاب هم به‌خاطر نهال و حامد خودش را به آب و آتش می‌زند. فرامرز و نیکی هم که از اول ناراضی بودند می‌روند سراغ زندگی‌شان، البته بدون پول. پس وقتی اضافات که مثلا گره هستند و هر آن‌چه که به فیلم ژست آثار آقای فرهادی را داده حذف شود، چیز زیادی از زرد، باقی نمی‌ماند مگر یک داستان ساده که می‌توانست یک فیلم کوتاه باشد. فیلم کوتاهی که همه در آن عصبی‌اند، دعوا می‌کنند، جیغ می‌زنند، گریه می‌کنند، دست هم را رو می‌کنند، سیاه می‌پوشند و عزادار بی‌مرده هستند.

به هر روی در مجموع می‌توان فیلم زرد را داستان فروپاشی دانست. قصه‌ی نابودی احساسات، رفاقت، انسانیت، زندگی، عشق، آرمان و آرزوهای نسل جوان و باهوش ایران که خوشبختانه پایانش باز نبود.

پی‌نوشت:

۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «زرد» اینجا کلیک کنید.

۲) یک توضیح خدمت برخی از عزیزان که سوال دارند چرا نام زرد برای فیلم انتخاب شده است. مشکلات کبدی در انسان، باعث بروز مشکلات بدنی و اختلالاتی جدی می‌شود که یکی از شایع‌ترین آن‌ها زرد شدن رنگ پوست، ناخن‌ها و چشم‌هاست.

۳) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد سریال «خط قرمز» اینجا کلیک کنید.

این را نیز ببینید

میدان سرخ

میدان سرخ (۱۴۰۰)

میدان سرخ (۱۴۰۰) (۱) کارگردان: ابراهیم ابراهیمان / بهرام بهرامیان / کمال تبریزی و… نویسنده: …

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *