در امتداد شب (۱۳۵۶) (۱)
کارگردان: پرویز صیاد
نویسنده: ژیلا سازگار / پرویز صیاد
تهیهکننده: بهمن فرمانآرا
ژانر: رمانتیک / ملودرام
محصول: ایران
مدت: ۱۲۳ دقیقه
“توجه فرمایید، با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”
بیشک یکی از معروفترین و محبوبترین فیلمهای قبل از انقلاب ایران، فیلم آرام، بااحساس، جسورانه، عاشقانه و البته جنجالی در امتداد شب است. این فیلم شاید الهام گرفته و برداشتی از فیلم معروفِ داستان عشق (۱۹۷۰) باشد؛ اما هرگز یک کپی از روی قصهی عاشقانهی جنیفر (الی مکگرو) و الیور (رایان اونیل) نبوده و نیست.
ماهیت کاراکترهای پروانه (گوگوش / فائقه آتشین) و بابک (سعید کنگرانی) کاملا با جنیفر و الیور فرق میکند و آنها تنها در یک چیز مشترک هستند، بیمار عشق شدن، عاشقانه زیستن و سپس عاشقانه از این دنیا رفتن. در حقیقت کیفیت عشق این دو زوج و سپس فاصلهای که مرگ بین عاشق و معشوق در هر دو رابطه میاندازد است که شباهت بنیادی بین دو فیلم را موجب شده. البته شباهت فقط به عشق ختم نمیشود و بیماری سرطان و سفر به پاریس هم در هر دو فیلم مشترک است؛ اما چون این شباهتها، ظریف، متفاوت و بهگونهی دیگر در خلالِ در امتداد شب بیان شدهاند، توی ذوق نمیزنند و باعث نمیشوند که بیننده حس کند در حال تماشای نسخهی دیگری از فیلم ِ داستان عشق است.
جدا از اینها، ژیلا سازگار و بعد از او پرویز صیاد، که کمی فیلمنامهی نخست را تغییر داده، توانستهاند از دل این داستانِ گیرا، روان، رمانتیک و کمی هم اروتیک، بدون شعار دادن، نقدی بر جامعهی هنری و زندگی نابهسامان برخی هنرمندان مشهور ـ در هر دورهای میتواند رخ دهد ـ داشته باشند و تا جای ممکن، قصهای چند لایه را روایت کنند. قصهای که صیاد، با مهارت کارگردانیاش کرده و از آن یک فیلم ماندگار، با بازیهای خوب و کنترل شده ساخته.
در امتداد شب، بنا به ماهیت شغل پروانه، از موسیقی بهرهی فراوان برده؛ موسیقیای که بخش عمدهی آن در کاباره و روی سن اتفاق میافتد؛ اما این موسیقی و اجرا، حتی ذرهای به موسیقی کابارهای، به آن معنا و مفهومی که در بین مردم جا افتاده شبیه نیست. این موسیقی سوای موسیقیِ خاصِ فیلمفارسیست و بادقت و ظرافت وارد داستان شده و اتفاقا در این داستان، فرم فیلم به آن وابسته است. موسیقی در این فیلم یکی از ابزارهای قدرت و هنر پروانه است که در عین حال جدا از ثروت و شهرت، برای او مصیبت هم به بار آورده. وجود پروانه از این نوع موسیقی و زندگیِ شلخته، اشباع شده و با اینکه در ابتدا در برابر بابک و محبت خالصانهی او مقاومت میکند؛ اما کمکم نرم میشود و شروع میکند به شناخت این پسرکِ مُصِر و خستگیناپذیر. شناختن پسرکی که معصومیت، سادگی و بیآلایشیاش، هم پروانه را مجذوب خود میکند و هم بیننده را. او با آرامش ذاتی خود، پروانه را به سمت هنر فاخرتر سوق میدهد مانند آن شعر و موسیقی لطیفی که پروانه برای بابک، سرود و خواند و نواخت، که با آنچه در محیط کاباره و روی سن اتفاق میافتد فرسنگها فاصله دارد. انگار بابک پروانه را بهتر از خودش میشناسد، نقاط ضعف و قوت او را به خوبی میداند و میتواند اعتماد به نفس از دست رفتهاش را به او باز گرداند؛ بابک برای پروانه مانند یک ناجی میماند، فردی که به او مجال میدهد تا از پیلهای که دور خود تنیده، رهایی یابد و دوباره پروانگی کند.
اما نکتهی اصلی که باعث شهرت فیلم در امتداد شب شده چیست؟ قبل از این فیلم، داستان عاشقانه و لطیف در سینمای ایران کم نداشتیم، پس مسلما چند عامل دست به دست هم دادهاند، که یکی از آنها سناریوی جذاب و آوانگاردِ در امتداد شب است که به خوبی از پس روایت داستان اصلی و داستانهای حاشیهای برآمده. تا قبل از کنگرانی و آتشین، که به علت وقوع انقلاب و دگرگونی ساختار سینما فیلم دیگری را با هم کار نکردند، در بسیاری از فیلمهای عاشقانه، زوج هنری فائقه آتشین و بهروز وثوقی بین مخاطبین جا افتاده بودند و فیلمهایشان موفق و پر سر و صدا بود. حتی بعد از جدایی آن دو که منجر به بازی نکردنشان با هم در برابر دوربین شد، هر دو فیلمهای خوب و موفق دیگری را در کارنامهی کاری ثبت کردند؛ اما آتشین بعد از وثوقی، با هیچ بازیگر دیگری زوج موفقی را در سینما تشکیل نداد و همکاری او با فرزان دلجو در فیلم شب غریبان (۱۳۵۴) هم غوغایی به پا نکرد تا که بالاخره، با سعید کنگرانی همبازی شد. کنگرانی با دایره مینا و سرایدار محبوب شده بود و سریال دایی جان ناپلئون هم او را به اوج شهرت رسانیده بود، و درایت بهمن فرمانآرا برای ایجاد زوج هنری جدید آتشین و کنگرانی موثر واقع شد؛ دو بازیگر بااستعداد، خوشسیما که قد و قوارهشان هم بهم میخورد و با اینکه ادامهی همکاری این زوج موفق پس از فیلم در امتدادشب حاصل نشد؛ اما این فیلم، همواره در سینمای ایران میدرخشد، بین مخاطبین سینمای ما همچنان محبوب است و با اینکه یک ملودرامِ جوانپسند است، اما داستان حساب شده جلو رفته و هرگز از چهارچوب منطق خارج نشده، و در نتیجه قصهی آن برای بیننده، کاملا باورپذیر است. خلاصه اینکه، همهی عوامل مثبت دست به دست هم داده، در هم تنیده شده و با هم گره خوردهاند و حاصل فیلمی درخشان، محکم و سرحال است که تاریخ انقضا ندارد.
در امتداد شب، راوی یک حقیقت تکاندهنده است و توازن دارد. هم به نوعی دنبالهروی سینمای موج نوست و هم به گیشه اهمیت داده؛ فیلمی که دست روی تابوی عاشقِ از معشوق کوچکتر گذاشته و بهخوبی جهانبینی بسیار وسیع پسرک را نسبت به سن و سالش نشان میدهد. جهانبینی و درایتی که به سبب وجود مدام ِ سایهی مرگ بر سر بابک، از او انسانی خوب و فهیم ساخته و او این درایت را اندکاندک به پروانه هم انتقال میدهد تا جایی که زندگی خانم مشهور را کاملا دگرگون میسازد و او را غرق در عشق میکند. عشقی که شاید در ظاهر سرانجامی نیک نداشته باشد؛ ولی در کنار مرگِ بابکِ عاشق، برای پروانهی معشوق، حیاتبخش است.
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «در امتداد شب» اینجا کلیک کنید. ِ ِ ِ