نام کتاب: داستان خرسهای پاندا به روایت ساکسیفونیستی که دوست دختری در فرانکفورت دارد
نویسنده: ماتئی ویسنییک (۱) (۲)
مترجم: تینوش نظمجو
انتشارات: نشر ماهریز
داستان خرسهای پاندا یکی از بهترین نمایشنامههای معاصر است، قصهای سورئال در مورد مرگ و زندگی.
داستان حول زندگی کسالتبار امروزیِ آدمها میگردد که در قفس تنهایی اسیر شدهاند و پاک زندگی کردن و زنده بودن را از یاد بردهاند. آدمهایی که در اوج جوانی، چون کهنسالانی فرتوت رفتار میکنند. نه عاشق میشوند، نه از بوها و طعمها لذت میبرند و نه بلدند که با دیگران ارتباط برقرار کنند. برای همین زندگی را با زندگی نکردن اشتباه گرفتهاند و اگر مانند مردِ داستان ویسنییک خوششانس و البته عاقل باشند، بالاخره با مردنی درست و حسابی، زندگی، شادی و رهایی را تجربه خواهند کرد و خیرشان به بقیه هم میرسد، مثلا دلیل آشنایی و عاشقی بقیه خواهند شد.
ویسنییک با خلق شجاعانهی فضایی پستمدرن، مرد و زن را از همبستری صرف به مکاشفه و سپس عرفان میرساند؛ تکمیل شدن آن دو با هم و سپس یکی شدنشان. غیر از چند مونولوگ دلپذیر، بقیهی دیالوگها کوتاه هستند و سریع بین زن و مرد رد و بدل میشوند، تا هم زمان کافی برای خلق نرمنرم عشق بین دو پرسوناژ نمایش محیا شود و هم رشد آن دو و به کمال رسیدنشان با هم صورت پذیرد.
داستان خرسهای پاندا، جدا از دید متفاوتی که از زندگی و مرگ ارائه میدهد، یکی از خاصترین پردهها را نیز داراست؛ شب دوم، پس از معاشقه و گفتن «آ». این پرده، کارگردانی و بازیهای قوی میطلبد که اگر مجموع شوند، خود به تنهایی تکه نمایشی میگردد بینظیر و ماندگار در اذهان.
و کسی چه میداند، شاید همسایهی طبقه بالا و طبقهی پایینِ مردِ داستان هم، بالاخره عشق و سبکی را تجربه کنند و به پرواز درآیند.
«هیچ چیز از آن انسان نیست،
هرگز
نی قدرتش،
نی ضعفش،
و نی دلش حتی
و آن دم که دست به آغوش میگشاید،
سایهاش سایهی صلیبیست…»
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد «ماتئی ویسنییک» اینجا کلیک کنید.
۲) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد نمایشنامهی «ریچارد سوم اجرا نمیشود» از ماتئی ویسنییک در همین سایت اینجا کلیک کنید.