خانم یایا (۱۳۹۷) (۱)
امتیاز فیلم «خانم یایا»: * (یک از پنج)
نویسنده و کارگردان: عبدالرضا کاهانی
بر اساس متنی کوتاه از مصطفی غضنفری
تهیهکننده: حمید پنداشته
ژانر: درام / اجتماعی
محصول: ایران / تایلند
مدت: ۸۰ دقیقه
“توجه فرمایید، با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”
خانم یایا نهتنها یک کمدی نیست، بلکه قرار بوده یک فیلمِ جدیِ اجتماعی-سیاسی که حرفی برای گفتن دارد باشد؛ اما حرف و هدف فیلمسازش، در زیر انبوهی از کنایهها و تعابیری که بهکار برده دفن شده و فرصتی برای نشان دادن خود و نفس کشیدن نمییابد.
اینکه کاهانی به هزار و یک چیز که ما ایرانیان درگیرش هستیم، از جرم محسوب شدن آببازی دختران و پسران گرفته تا ترسیدن از اعتراض کردن و حرف حق زدن و یاد نگرفتنِ آزاد زندگی کردن و شاد بودن و..، خلاصه همه چیز بگوید و هیچ نگوید، بهکار نمیآید. ناخنک زدن به این مسائل چقدر اهمیت دارد؟ هیچ. که چی؟ بر فرض که کارگردان از ترس مجوز نگرفتن این اثرش هم خواسته محتاط عمل کند و در عین احتیاط حرف بزند و دو سه درصد از مردمی هم که به هوای تماشای کمدی به سینما آمدهاند، متوجه منظورش شوند؛ اما که چی؟ ما ایرانیان که خودمان همهی این مسائل و مشکلات را از حفظ هستیم، و هر روز و هز لحظه با آنها درگیر، پس چرا کاهانی به خودش زحمت داده و تکرار مکررات کرده؟ آن هم اینقدر هراسان و وحشتزده..
شاید گفته شود باتوجه به اینکه فیلم «ارادتمند؛ نازنین، بهاره و تینا» او هرگز اجازهی اکران نگرفت، باید به ایشان حق داد که در ساختهی جدیدش چنین محتاط عمل کرده باشد تا خانم یایا حتمن رنگ پردهی نقرهای ایران را هم ببیند؛ ولی نگارنده این حق را نمیدهد چون اولن: عبدالرضا کاهانی تاکنون خود را فیلمسازی سطحینگر و کمدی آبکیساز نشان نداده، بلکه مخاطبی که برای فیلم او بلیط میخرد، باامید و انتظار دیدن فیلمی قوی، قابل توجه، خوب و گویا پا به سالن سینما میگذارد و ثانین: مگر او قبلا در همین کشور و با وجود همین برادران سانسورچی فیلمهای خوبی از جمله «اسب حیوان نجیبیست» را نساخته بود؟ نمیشود که بگوییم سانسور این حق را به هنرمندان میدهد تا هر چیزی را بخورد مردم دهند و برایاش بهانه بیآورند که مجبور شدم و با این ترفند از زیر تیغ ممیزی فرار کردم و خلاصه من نبودم دستم بود.
خانم یایا اگر حرفی هم برای گفتن دارد؛ بلد نیست حرف بزند، حتی کار از لکنت زبان داشتن هم گذشته، این فیلم نمیتواند حرف بزند چون حرف زدن و بیان کردن منظورش را بلد نیست و از اول به بیراهه رفته.
مرتضی (حمید فرخنژاد) و ناصر (رضا عطاران) زمانی در زندگی عظیم (امین حیایی) دخالت کردهاند و او را متهم کردهاند که خارج از چهارچوبهای اجتماعی و اخلاقی در جامعهی کنونی ایران رفتار کرده و حالا خودشان راه او را در پیش گرفتهاند و عظیم هم بهنحوی در صدد تلافیست. حال اگر فیلمساز قصد دارد با نشان دادن اینکه آدمها در جغرافیا و موقعیتهای گوناگون و شرایط جدید دو رو میشوند یا از هموطنانشان فیلم میگیرند تا آبروریزی کنند، و یا با برهنه کردن عطاران و فرخنژاد و نشان دادن بدنهای خارج از فرم ورزشی آن دو قصد دارد آزادی پوشش در ایران و خارج از ایران را قیاس کند تا مجموع آنچه که در فیلم نشان داده بهعنوان حرف جدید، جدی، مهم، بودار، کنایهآمیز و.. تلقی شود، سخت در اشتباه است چون کل این فیلم را میتوان شوخی بدی با مخاطب دانست، مخاطبی که برای کشاندنش به سالن سینما از هیچ حربهای دریغ نشده و پای کمدی هم ـ حالا توسط هر کسی ـ به میان آمده تا متضمن فروش نصفه نیمهای برای این فیلم باشد. اگر این روش و وعده و وعید تو خالی دادن، کلاهگذاری بر سر مخاطب به روش سیاستمداران و نامزدان انتخاباتی نیست، پس چیست؟ یعنی همان چیزی که هاکانی مثلن خواسته در فیلمش نقد کند: اوضاع اجتماعی و سیاسی ایران!
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «خانم یایا» اینجا کلیک کنید.