خانه / معرفی کتاب / خاطرات یک گیشا

خاطرات یک گیشا

خاطرات یک گیشا
خاطرات یک گیشا

نام کتاب: خاطرات یک گیشا (۱)

نویسنده: آرتور گلدن
مترجم: مریم بیات
انتشارات: نشر سخن

خواندن و دانستن از زندگیِ آدم‌های واقعی، همواره دل‌چسب‌تر و بهتر از شخصیت‌ها و کاراکترهای تخیلی و زاییده‌ی ذهن نویسندگان بوده. انگار درک و هم‌ذات پنداری که خواننده‌ی کتاب با شخصیت‌های حقیقی می‌کند، به مراتب عمیق‌تر و بهتر از کاراکترهای خیالی‌ست، حالا هر چقدر هم این کاراکترها خوب و دقیق و با جزییات توصیف شده باشند و احساسات‌شان عمیق و گویا باشد؛ اما باز هم آن‌ها هرگز مانند ما، در این جهان نزیسته‌اند. نوشتن از زندگی‌های واقعی، درست به زیبایی و جذابیِ قصه‌هایی‌ست که مادربزرگ‌ها برای مان تعریف می‌کنند، پر از رمز و راز با رنگ و بوی حقیقی.

و شاید یکی از دلایل موفقیت بزرگی که رمان خاطرات یک گیشا، جدا از ساختار خوب قصه، توصیفات دقیق، اروتیک بودن روایت و.. ، در سطح جهانی کسب کرد هم همین باشد؛ در این داستان ما پای صحبت‌های یک گیشای (۲) واقعی نشسته‌ایم، او راحت و بی‌تکلف سخن گفته و آرتور گلدن روی کاغذ ثبت کرده قصه‌ای از زندگی سخت و غریبِ گیشاهای ژاپنی را، زنانی که نه شهروندان درجه اول به حساب می‌آمدند و نه درجه‌ی دو، نه نجیب و نه فاحشه. زنانی که بکارت‌شان با قیمتی گزاف می‌فروختند تا خرج نگهداری‌شان قبل از زن شدن را بدهند و هرگز، حق عاشق شدن نداشتند، دخترانی که به واسطه‌ی فقرِ خانواده‌شان به اوکیا (گیشاخانه) فرستاده می‌شدند تا در جوانی اسباب لذت مردان متمول و حکومتی باشند و در میان‌سالی و پیری حسرت زندگیِ عادی و داشتن همسر و فرزندی که هرگز صاحبش نشدند را بخورند و در غربت و بی‌نامی و بی‌کسی، بمیرند.

کتاب خاطرات یک گیشا از سرگذشت زنانی می‌گوید که در فرهنگ گذشته‌ی ژاپن جایگاه خاصی داشتند که احتمالا مشابه آن در هیچ کجای دیگر جهان یافت نمی‌شده و نمی‌شود. کسانی‌که بر لبه‌ی باریک و روی مرز هنرمندی و هرزگی راه می‌رفتند و احساسات‌شان به کلی توسط مردان قدرت‌مند و صاحب نفوذی که مالک و حامی‌شان بودند (دانا)، نادیده گرفته می‌شده و بالاخره هم در زمان درگیری و جنگ، بساز گیشاخانه و گیشاها پرچیده شده و آن‌ها ناگهان در اوج جوانی، به زنانی درمانده و سرگردان تبدیل شدند.

اگر کتاب خاطرات یک گیشا را هنوز نخوانده‌اید، به شما پیشنهاد می‌دهم خواندنش را از دست ندهید که هم داستانش زیباست و هم ترجمه‌ی خانم بیات شیوا، داستانی که از روی آن فیلمی هم ساخته شده که تماشای آن را هم به شما، پیشنهاد می‌کنم. (۳) (۴)

پی‌نوشت:

۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد کتاب «خاطرات یک گیشا» اینجا کلیک کنید.

۲) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد «گیشا» اینجا کلیک کنید.

۳) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «خاطرات یک گیشا» اینجا کلیک کنید.

۴) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «خاطرات یک گیشا» در همین سایت اینجا کلیک کنید.

این را نیز ببینید

بی‌خود و بی‌جهت

بی‌خود و بی‌جهت

نام کتاب: بی‌خود و بی‌جهت (۱) نویسنده: وودی آلن مترجم: پویا بهاری خرم انتشارات: نشر شورآفرین …

یک نظر

  1. مرسی از زحمتتون . بسیار از خوندنش لذت بردم و همین الان تمومش کردم وباید اقرار کنم که دلم میخواست ادامه پیدا کنه و مثل چند روزی که طول کشید بخونمش ، ذوق داشته باشم که شبها قراره با این کتاب چه لذتی ببرم . ولی یه چیزی بشدت ناراحت و عصبانیم میکرد اینکه چرا انقدر غلط املایی داره و اینکه بعضی صفحه ها جابجا شده و باعث میشه وسط خوندن گیج بشیم و حتی خیلی جاها بخاطر این مشکل نخونده باقی موند .

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *