جاندار (۱۳۹۷)
کارگردان: حسین امیری دوماری / پدرام پورامیری
نویسنده: حسین امیری دوماری / پدرام پورامیری / محمد داوودی
تهیهکننده: کامران مجیدی
ژانر: درام-اجتماعی
محصول: ایران
مدت: ۱۰۰ دقیقه
“توجه فرمایید، با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”
مردانِ جاندار تنها دو رنگ را میشناسند: سیاه و سپید؛ حد وسط برایشان بیمعناست، اعتدال جایی در زندهگیشان ندارد. اینها یا رومی رومیاند و یا زنگی زنگی. یا آنچه را که میخواهند دارند پس زندهگی بر وفق مرادشان است و یا خدشهای به اموراتشان وارد شده، پس زمین و زمان باید فدای ناکامی آنها شود؛ از یک نه شنیدن ساده در محیط کار گرفته تا باختن در رقابتی عاشقانه و یا دفاع از حریم خانه و آنوقت است که باید حرصشان از ناکامی را جایی خالی کنند، باید مقصرِ نقصان خودشان را دیگری جلوه دهند، باید برای توجیهْ همهی اینها را به چیزی ربط بدهند، باید به ریسمانی محکم برای فرار و خلاص کردن خود چنگ بیندازند و چه چیزی گلدرشتتر و بهتر از ناموس؟
هر چیزی میتواند به راحتی حول ناموس بچرخد. میتوان با خیالی جمع خاطرخواهی، غیرتمندی، حسادت، انتقامجویی و دیانت را با رنگ و لعابی از ناموس بزک کرد تا رختهای سپیدْ سیاه شوند، تا همه سیاه روی سیاه بپوشند، تا دلها خنک شود، تا دهانِ دوست و دشمن دوخته شود، مردها قهرمان شده و زنان با احساسِ پوچی، کوچکی و گناه تنها بمانند و حالا فقط مانده مردانِ دو طرفِ درگیر قیافهی حق به جانب بگیرند و قانون را به سمت خود بکشند، قانونی که نه مادر، نه همسر و نه خواهر، بلکه تنها جنس نر را میشناسد و بس؛ و یاسر (جواد عزتی) کارش را چه خوب بلد است.
یاسر بعد از نقطهی عطف اول در کسوت منتقم و سهمخواه به قصه اضافه شده و میشود گردانندهی اصلی این مهلکه. او باهوش است، خوب نقشه میکشد و به همین دلیل هم خوب دست بقیه را میخواند، پس ولیدم و عموی دلسوز بودن را بهعنوان نقش فرعی انتخاب میکند و در اصل میشود کاتالیزور این داستان. این یاسر است باغچهی بهظاهر باصفا و پر از مهر و محبت خانوادهی رحمان (مسعود کرامتی) را بیل میزند و چه کرمهای درشت و لزج و متعفنی که بیرون نمیکشد از بیرونی و اندرونی همان خانهای که درست در شب عقدِ اسما (باران کوثری) زمان در آن متوقف میشود و سپس دیگر چیزی نیست جز بدل شدن نرمنرم این خانه به یک ویرانه.
حالا دیگر آدمهای این ویرانه هم دچار فروپاشی شدهاند، همخانههایی که نه احساس برایشان مانده و نه منطق و کارشان شده نبش قبر گذشته و گرفتن انگشت اتهام به سوی یکدیگر که این آخری بیشتر در یالوگها عیان است تا بازی.
کشش اصلی جاندار به فیلمنامه و روایت خوب و روان آن بازمیگردد؛ ولی این وسط عمق بخشیدن به برخی از شخصیتها از قلم افتاده و جز در نقشآفرینی عزتی، حامد بهداد و گیتی قاسمی، خلاقیتی در بازی دیگران به چشم نمیخورد، بهخصوص فاطمه معتمدآریا و باران کوثری که بیروح و تکراری در فیلم ظاهر شدهاند و این مشکل در نقش و بازی مسعود کرامتی بیشتر از بقیه به چشم میآید.
البته که گروه گریم هنرمندانه وظیفهشان را انجام دادهاند و هیبتی باورپذیر و متناسب با نقش به بهداد و عزتی بخشیدهاند ـ به بیماری پوستی یاسر توجه کنید که با گذر زمان و بهمرور گسترش مییابد ـ؛ ولی همه چیز به گریم ختم نمیشود. بازی خنثای کرامتی، با آن ریش حزباللهی، چیزی به کار نمیافزاید چرا که نه خودِ نقش این اجازه را به او داده و نه فضایی برای بسط وجود داشته. مخاطب، حس خشکهمقدس بودن را از این پدر نمیگیرد. نه رفتار او و نه گفتارش خصوصیت خاصی را در موردش آشکار نمیکند، پس برای شناخت او چارهای جز بسنده کردن به دیالوگهای بقیه نیست تا دانسته شود این مرد، بهطور مثال وفادار نبوده و در مواقع حساس قدرت تصمیمگیری درست نداشته و ندارد و کنترل اوضاع از دستش درمیرود؛ درست برخلاف یاسر که برای رسیدن به خواستهاش، هر سه مادر داستان و فرزندانشان را با خونسردی هدف میگیرد. او ثریا (فاطمه معتمدآریا) را با گرفتن جانِ جمال (محمدعلی محمدی) و سهیلا (گیتی قاسمی) را با گرفتن حضانت فرزند تهدید میکند و درصدد است با فشار به اسما او را وادار به سقط کند. تقابلهایی که هرکدام باید بر تعلیقِ این درام مرگ و زندهگی بیفزاید؛ اما ـ جز در سکانس نفسگیر جر و بحث سهیلا و یاسر ـ چنین نمیشود بهخصوص هنگام رویارویی یاسر و اسما که هر چهقدر عزتی همزمان در نشان دادن خشم و حسادت و انتقام و تمنای وصال تواناست، کوثری بیتفاوت عمل میکند، پس کفهی ترازوی این سکانسِ مهم شدید به سمت یاسر پایین میرود و تعادل کار بدجوری بر هم میخورد؛ مخاطب به قضاوت خود شک میکند و حتا شاید در گناهکار دانستن مردی که از ابتدا شمشیر را از رو بسته، برادرش را به کشتن داده، پایاش را بیخ گلوی زن برادرش گذاشته و با قساوت میخواهد دیگران را وادار به اطاعت از خود کند، تردید کرده و این برداشت با هدفِ جاندار و تلاشی که در به چالش کشیدن قوانین قیومیت و قصاص دارد، در تضاد جدیست.
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «جاندار» اینجا کلیک کنید.
بخاطر بارانکوثری عزیز عالیه