بازیکن شماره یک آماده (۲۰۱۸) (۱)
(2018) Ready Player One
کارگردان: استیون اسپیلبرگ
نویسنده: زک پن / ارنست سلین
بر اساس کتاب «بازیکن شماره یک آماده» از ارنست سلین (۲)
تهیهکننده: استیون اسپیلبرگ / دونالد دی لاین / دن فرح / کریستی ماکوسکو کریگر
ژانر: علمی – تخیلی / اکشن / رمانتیک
محصول: ایالات متحده آمریکا
مدت: ۱۴۰ دقیقه
“توجه فرمایید، با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”
دوباره اسپیلبرگ آستینها را بالا زده و یک فیلم هیجانانگیز ساخته تا نشان دهد در هفتاد سالگی، هنوز هم کودک درونش شاداب و بازیگوش و فعال، به حیات خود ادامه میدهد و اصلا قصد ندارد گوشهای نشسته و آرام بگیرد. او بعد از فیلم بی.اف.جی یا غول بزرگ مهربان، دوباره به سراغ داستانهای فانتزی کودکان و نوجوانان رفته؛ ولی این بار سوژه را با دقت بیشتری انتخاب کرده تا جدا از گیشه، به واسطهی زمینهساز بودن این فیلم برای ساخت بازیهای کامپیوتری و فروش انواع فرعیاتی چون عروسکها و تیشرتها و گیفتها، سوددهی آن تضمین شده باشد.
فیلم از روی کتاب پرفروش بازیکن شماره یک آماده از ارنست سلین ساخته شده و باتوجه به تمرکز آن بر دنیای مجازی و بازیهای کامپیوتری اقبال خوبی بین مخاطبین یافته. انگار سلین با نوشتن از سرنوشت آدمی و دنیای مجازی در آینده و پس از او اسپیلبرگ با ساختن آن داستان، در حال نقد آیندهی بشریت و جهان هستند. آیندهای که افراد برای فرار از مشکلات و داشتن یک زندگی ایدهآل، به دنیای مجازی و آواتارها پناه میبرند و همه چیز بیش از آنکه حقیقی جلوه کند، مصنوعی، تصنعی، خیالی و غیرواقعی خواهد بود، و مردم به جای اینکه در دنیایی آرامتر، زیباتر و تمیزتر که رفاه بیشتری را برایشان به ارمغان آورده زیست کنند، در بین خیل آهنپارهها و کثیفی و هرج و مرج زندگی میکنند و خودشان را برای فرار از این وضعیت، سرگرم دنیای مجازی ساختهاند. مردمی که در جستوجوی خوشبختیاند و با وعدهی برنده شدن در یک بازی، خودشان را در دام رهبران جامعه انداختهاند و از زندگی واقعی و حقوق انسانی و بشری، کیلومترها فاصله گرفتهاند.
بازیکن شماره یک آماده را میتوان نسخهی خیلی خیلی لطیف شده، یواش، فانتزی و خوش آب و رنگی از سری فیلمهای دیدنی عطش مبارزه دانست که خشونتش بیشتر معطوف به زمانی میشود که کاراکترها در قالب آواتارهایشان هستند و با یکدیگر رقابت میکنند، در نتیجه مخاطب هم با دیدن زد و خوردهای آنان خیلی ناراحت نمیشود. در حقیقیت تصاویر رقابت بین پرسوناژها و در آخر جنگیدن آنها با نیروهای مرکزی که بخشی از آن بهصورت آواتار و بخشی هم بهصورت فیزیکی در دنیای حقیقی روی میدهد، یادآور بازیهاییست که امروزه بسیار مرسومند و چون در دنیای ما حین انجام اینبازیها کسی دردش نمیگیرد و آسیبی نمیبیند، در نتیجه مخاطب این فیلم هم راحت با جنگیدن و مبارزهی کاراکترها کنار میآید و با تماشای آن ناراحت نمیشود. او میداند که در حال تماشای یک فیلم است، فیلمی که بیننده را بدون در نظر گرفتن سن و سالش، مستقیم پرت میکند در یک بازیِ جذاب و هیجانانگیز که هم ماشینبازی و رِیس دادن دارد، هم مبارزه با اژدها و گودزیلای آهنی و هم برای برنده شدن، هوش و درایت میخواهد و هم ابتکار و این ابتکار و هوش و دانش را پارزیوال (تای شرایدن) جوان و خوش سیما که روحیات و شر و شورش هم شبیه به کارگردان فیلم است، داراست و توانسته یکی از قفلهای بازی را بشکند و بدون اینکه متوجه باشد، در برابر رهبران مستبد جامعهاش، بایستد. یکی از بخشهای جالب توجه فیلم، نحوهایست که پارزیوال برای شکستن قفلهای بازی پیدا میکند. اگر تا حالا بازیهای کامپیوتری و مرحلهای را امتحان کرده باشید، حتما میدانید که اکثر این بازیها به گونهای طراحی شدهاند که در مراحل بالاتر، با الگوریتم همیشگی و روتین، نمیتوان قفل آنها را شکست و به مراحل راه پیدا کرد و حتما باید روش دیگری را اتخاذ برگزید؛ در بازیِ این فیلم هم، این قاعده رعایت شده و تنها در صورتی قفلها باز میشوند که به مخترع نابغهی بازی، جیمز هالیدی (مارک رایلنس)، گوش داده شود و درمورد زندگی او، اطلاعات کسب شود. از این روست که این بازی و اتفاقاتی که برای بازیکنان آن در طول فیلم رقم میخورد، باورپذیر میشود و البته به یادمان میآورد گاهی هم بد نیست کمی از مشکلات حل ناشدنیمان فاصله بگیریم و به خودمان استراحتی داده، بیشتر فکر و گوش کنیم تا اینکه عملگرا و پاسخدهنده باشیم که در اینصورت، مطمئنا راهی پیدا خواهد شد.
برگردیم به فیلم؛ در این نوع داستانها، خواه ناخواه میرسیم به جنگِ همیشگی میان نیک و بد، تکلیف کاراکترها هم در این نوع قصهها تقریبا مشخص است، آنها یا خوب هستند و یا بد و گاهی هم پیش میآید بعد از خوب یا بد بودن، تغییر رویه دهند و بروند عضو گروه رقیب شوند؛ به هر روی بعد از مشخص شدن اینکه کی آدم بده هست و کی آدم خوبه، تازه پای کلیشههای کلیتری چون اتحاد جمعی خوبها برای از بین بردن آدم بدها، مبارزه کردن، شدت گرفتن مبارزه، ناجوانمردی بدها و کشتن و یا به گروگان گرفتن یکی از خوبها و تلاش جمعی خوبها برای آزاد کردن دوست دربند و سپس به بند کشیدن آدم بدها به میان میآید و در نهایت هم سرنوشت آدم بدها مشخص است، آنها محکوم هستند به خواری و شکست؛ اما نکتهی بسیار مهم و اساسی، چگونه نشان دادن این کلیت و کلیشههاست که فرم اصلی فیلم را ایجاد میکند و باعث میشود که فیلم بین خوب، متوسط و بد رده بندی شده، رتبه بگیرد.
باید گفت فیلم بازیکن شماره یک آماده، فیلم خوب و هیجانانگیزیست به سبک اسپیلبرگ که خستهکننده نمیشود و بیننده را با خود همراه میکند. در کنار این جذابیت، فیلم همواره فرمِ بازیهای کامپیوتری و چالشهای آن را حفظ کرده و در کنار تمام جدیتی که پارزیوال برای برنده شدن و شکست دادن آدم بدها دارد، همواره نوعی طنز در قصه هست ـ طنزی که در اکثر آثار اسپیلبرگ دیده میشود ـ مانند تلاش معصومانهای که پارزیوال برای جذب دختر مورد علاقهاش میکند و تفاوتهای ظاهری بین آواتارها در دنیای مجازی و صاحبان آواتارها در دنیای حقیقی؛
همچنین در این فیلم، ادای دین شده به بسیاری از قصهها و فیلمهای فانتزی و محبوب جهان چون کینگ کونگ، بازگشت به آینده، درخشش و.. که مهمترین آن، سکانسِ مربوط به فیلم درخشش اثر استنلی کوبریک است. این سکانس استادانه طراحی و اجرا شده؛ یک سکانس کاملا فکر شده که توانسته با حفظ المانها و فضای فیلم کوبریک، در پسِ وحشتی که بیننده در ابتدا حس میکند و اثر درخشان کارگردان فقید هالیوود در ذهنش زنده میشود، به فرم فیلم اسپیلبرگ نزدیک باشد. سکانسی که ماهرانه و دوباره، اینبار بهصورت فانتزی خلق شده و از وحشتناک بودن صِرف، با دقت و البته به دور از لودگی، به سمت کمیک میل کرده تا هم آن روی دیگر سکهی ژانر وحشت نشان داده شود و هم قدرت سینما و تصاویر و کاربلدی کارگردان و تیمش به رخ کشیده شود و در عین حال هم هشداری بسیار جدی نسبت به تصورات ما از آیندهای نه چندان دور بدهد؛ آیندهای که میانگاریم شاید جهان در آرامش و صلح باشد و جهانیان سعادتمند، در حالیکه ممکن است دنیا بیشتر، به سمت بیروح و آهنیتر شدن پیش برود؛ درست همانطور که شاید هیچوقت فکر نمیکردیم ممکن است بتوان از درخشش کوبریک در فضا و فرمی فانتزی و کمی کمیک بهره جست.
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «بازیکن شماره یک آماده» اینجا کلیک کنید.
۲) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد کتاب «بازیکن شماره یک آماده» اینجا کلیک کنید.