نام کتاب: باران (۱)
نویسنده: مجید مجیدی
انتشارات: نشر توفیقآفرین
باران، یکی از قویترین آثار مجید مجیدیست، داستانی عاشقانه و لطیف که توانست دوباره نگاه جهانی را به سینمای ایران جلب کند؛ فیلمی موفق که در جشنوارههای داخلی و خارجی خوش درخشید و بار دیگر توجهات را به مسئلهی مهاجرت و مهاجران افغان، جلب کرد. در زیر بخشی از یادداشت فیلمساز در کتاب چاپ شده از فیلمنامهی باران را با هم میخوانیم:
«… همهی وجودمان در تسخیر پسر بچهای ده ساله بهنام احمد ذوب میشود، خدایا چقدر به او منزلت دادهای. چقدر ما، در مقابل احمد ده ساله با پای برهنه احساس کوچکی میکنیم، احساس حقارت. پدر و مادر احمد در جنگ کشته شدهاند و حالا او نانآور خواهر و برادر کوچک خود است، اما مگر در آن بیغوله نانی پیدا میشود تا برای خانواده ببرد. کیسهی احمد خالیست، و وقتی با او صحبت میکنیم بغض دارد اما گریه نمیکند، او بارها هنگام صحبت بغض خود را در گلو فرو میبرد، چهرهی مردانهی او و قلب دریائی او نمیگذارد عزتش مقابل ما شکسته شود، آخر او متعلق به سرزمین بچههای آسمان است، اما دلهای کاغذی ما از عظمت روح احمد به لرزه در میآید، دیگر قادر نیستیم با احمد صحبت کنیم، حرفی برای گفتن نداریم.
احمد در زیر باران با کیسهی خالی از نان به سمت محل زندگی خود در پشت کوهها راهی میشود، کیسه او خالی از نان است اما در عوض عشق و فداکاری و ایثار را در کیسهی خود حمل میکند. احمد از چه باک دارد. خدا در کیسهی خالی او حضور دارد. او هر روز با خدا به خانه میرود.
خدا نگهدارش»
جدا از این یادداشت پر مهر فیلمساز و متن فیلمنامه، یادداشتی از امید روحانی بر فیلم، گفتوگو با کارگردان، اطلاعاتی در مورد فیلم و آلبومی از عکسهای فیلم در کتاب موجود است. عکسهایی بسیار خوب از عکاس سینما، حافظ احمدی.
این کتاب از آن جهت بسیار حائز اهمیت است که نهتنها سناریویی قوی را میخوانیم و در کنارش با گروه حرفهای فیلمساز آشنا میشویم، بلکه به زمانی میپردازد که فیلم ساختن کار هر کسی نبود و برای ساخت چنین فیلمی به بیش از صد روز فیلمبرداری نیاز بوده، نه مانند الآن که یک کار نود دقیقهای را در هجده روز فیلم برداری میکنند و نامش را میگذارند یک اثر!
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «باران» اینجا کلیک کنید.