امکان مینا (۱۳۹۴) (۱)
کارگردان: کمال تبریزی (۲)
نویسنده: فرهاد توحیدی / مرتضی اصفهانی
تهیهکننده: منوچهر محمدی
ژانر: درام / اکشن
محصول: ایران
مدت: ۱۰۰ دقیقه
“توجه فرمایید، با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”
نگارنده نمیداند چرا؛ ولی وقتی به دیدین فیلم امکان مینا رفت، ناخودآگاه به یاد فیلم “دایره مینا“ (۳) افتاد، البته که میان ماه من تا ماه گردون تفاوت از زمین تا آسمان است، باری..
امکان مینا، در شهر تهران و زمان جنگ ایران و عراق اتفاق میافتد. خبرنگاری جوان و متعهد به نام مهران (میلاد کیمرام)، به همسرش مینا (مینا ساداتی) مشکوک و بعد از مدتی، بالاخره متوجه عضویت مینا در سازمانی خرابکار میشود و درصدد نجات همسرش از این مهلکه برمیآید.
اولین نکتهای که به نظر میرسد طراحی خوب صحنه و لباس است که با حال و هوای آن روزهای تهران، مطابقت دارد و بعد هم رشد فیلمنامه؛ ولی سپس در میانهی راه داستان بدجوری از نفس میافتد و مشکلاتش پشت سر هم و بیوقفه هویدا شده و ضربآهنگ فیلم، کند و کندتر میشود.
این که چرا و با چه انگیزهای مینا عضو این گروه خرابکار شده، شاید خیلی مهم نباشد؛ اما متحول شدن یکباره او و اقدام علیه سازمانی که حاضر است همسر و فرزندش را به خاطر آن نابود کند، به هیچ وجه قابل قبول نیست. اصلن چه اجباریست که مینا متحول شود؟ مگر از قبل نمیدانسته که سازمانش قصد کشتار و خرابکاری در ایران را دارد و تازه متوجه این جنایات شدهاست؟ اگر مینا متحول شده، مهران چرا باید خودسرانه به خانهی تیمی سازمان خرابکار حمله کند، آن هم با چنان ظاهر خندهداری؟ مامور امنیتی (بهرنگ علوی) چرا باید مهران را به خانهی امن سازمان اطلاعاتی ایران ببرد؟ مصطفی رئوف (شاهرخ فروتنیان) برای چه مسائل امنیتی در مورد سازمان خرابکار و مینا را برای مهران توضیح میدهد؟ کدام مامور اطلاعاتی و امنیتی در جهان چنین خبطی میکند؟ اگر قرار بود ماموران اطلاعاتی در سراسر جهان این چنین کار کنند که الآن سنگ روی سنگ بند نبود و تروریستها وسط پایتختها، خیمه زده بودند! واقعا رئوف نمیتوانست مهران را جایی نگه دارد و از این ماجرا دورش کند تا عملیات نیروهای امنیتی ایران، موفقیتآمیز به اتمام برسد؟ زمانی که رئوف و مهران همدیگر را در قبرستان ماشینها ملاقات میکنند، دستگیری مهران پیشکش، چرا رئوف دستور نداده مهران را تعقیب کنند؟ آیا آقای رئوف به مانند اسمش یک فعال اجتماعی رئوف است یا یک مامور اطلاعات و امنیت؟!
از همان صحنهای که مهران در تاکسیست و آژیر خطر به صدا در میآید، عملن کارگردانی خاصی را شاهد نیستیم و فقط صدا و موزیک خوبِ فیلم است که در بیننده ایجاد تشویش میکند. مهران و مینا خیلی راحت، جلوی چشم ماموران امنیتی ایران، از درب منزلشان خارج میشوند و فرار میکنند و ماموران امنیتی، زحمت یک استارت زدن ساده را به خودشان نمیدهند، چه برسد که بخواهیم شاهد تعقیب و گریزی باشیم! شاید کارگردان واقف بوده که نمیتوانند صحنههای تعقیب و گریز را به خوبی کارگردانی کنند و در نتیجه عطایش را به لقایش بخشیده؛ اما شاهکار کارگردانی تبریزی میماند برای انتهای فیلم یعنی قهرمان بازی مهران! مهرانی که به خانهی تیمی سازمان خرابکار حمله میکند و تمام گلولههایاش صاف به هدف میخورند و نارنجک روی او بیاثر میشود، تا بفهمیم که برای کاماندو شدن نیاز به آموزش خاصی نیست و خبرنگار بودن هم کفایت میکند! لابد پاسخ این است که مهران مدتی را در جبهه گذرانده است. خب، اگر اینقدر جنگآور بوده، چرا همچنان در جبهه نمانده و از کیان وطن دفاع نکرده؟ در نهایت مهران که بالاخره چندین گلوله خورده، و باعث شده عملیات نیروهای امنیتی ایران به شکست بینجآمد و بقیهی سازمانهای خرابکار، با هوشیاری به اقدامات ضد ایران و ایرانیشان ادامه دهند و همچنان خطر آنان کشور عزیزمان را تهدید کند، عوض درد و به خود پیچیدن، با لبخند ژوکوندی، از دنیا میرود و مصطفی خان رئوف را با غمی وصفناپذیر، تنها میگذارد. حالا تمام اینها به کنار، اوج کارگردانی تبریزی این است که تمام صحنههای زد و خورد پایانی را اسلوموشن میبینیم؛ بدترین انتخاب.
سینمای ایران چندیست که از ژانر اکشن، فاصله گرفته و به نظر میرسد زمان آن است که شروعی مجدد را در این ژانر تجربه کند؛ اما مسلمن نه با سوژههای از مد افتاده و اشتباه و نه با ساخت فیلمهای تاریخ گذشته.
و در آخر، سوال اصلی نگارنده این است که آیا مسئولان عزیز جشنوارهی فیلم فجر، واقعن فیلم امکان مینا را دیدهاند و سپس در بخشهای بهترین فیلم، بهترین کارگردانی و بهترین فیلمنامه نامزد اعلامش کردهاند یا باید این نامزدیها را صرفن یک شوخی زشت با مخاطبین و در حقیقت توهین به شعور آنان قلمداد کرد؟
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «امکان مینا» اینجا کلیک کنید.
۲) برای مطالعهی نقد و بررسی فیلم «طبقهی حساس» و فیلم «ما همه با هم هستیم» از کمال تبریزی در همین سایت، روی اسامی فیلمها کلیک کنید.
۳) فیلم دایره مینا: فیلم ایرانیست که داریوش مهرجویی آن را در سال ۱۳۵۳ ساخت. فیلم به مدت سه سال توقیف بود و سرانجام در سال ۱۳۵۶ پروانه نمایش گرفت و در جشنواره فیلم پاریس در سال ۱۹۷۷ (برابر با پاییز سال ۱۳۵۶) و سپس در جشنواره فیلم برلین به نمایش درآمد و جوایزی از این دو جشنواره، دریافت کرد.
متاسفانه کارهای اخیر کمال تبریزی بسیار ضعیف شده