آخرین بار کی سحر را دیدی؟ (۱۳۹۴) (۱)
امتیاز فیلم «آخرین بار کی سحر را دیدی؟»: *** (سه از پنج)
تهیهکننده و کارگردان: فرزاد موتمن
نویسنده: امیر عربی
ژانر: درام-جنایی
محصول: ایران
مدت: ۱۰۶ دقیقه
“توجه فرمایید، با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”
در این روزها که پردههای سینما جز فیلمهای کمدی آبکی و یا درامهای پر از زجر و رنج و مصیبت به خود نمیبینند، وجود کارگردانی چون فرزاد موتمن غنیمت است؛کارگردانی که به خود و عواملش مطمئن است و توانایی ساختن یک سناریوی جنایی پرکشش و پرتعلیق را دارد.
«آخرین بار کی سحر را دیدی؟»، نام سناریو گویاست؛ قرار است در طول فیلم ما هم، همگام با بازیگران به دنبال دختری به اسم سحر بگردیم؛ اما وقتی که به جهان فیلم پا میگذاریم کار از صرفا دنبال او گشتن و بازجویی و کنار هم چیدن تکههای پازل میگذرد، چون جز با شناختن سحر و شرایط زندگی و روحیاتش نمیتوانیم به او برسیم و راز داستان را کشف کنیم و این همان نکتهایست که باعث میشود فیلم چندین لایه داشته باشد و مخاطب چون قطرهی آبی که میخواهد به درون لیوان برسد، نرمنرم از صافیهای متعدد بگذرد و در نهایت به نتیجه برسد.
موتمن، زیرکانه قاتل را تا آخرین لحظه مخفی نگه میدارد، او اصراری به گرفتن نماهای نامتعارف و هر آنچه که بیننده را به سمت پیدا کردن قاتل سوق دهد ندارد در نتیجه مخاطب تا دقایق آخر، درگیر فیلم میماند. فیلم خونسرد جلو میرود، با ریتمی مناسب و بدون هیچ عجلهای و با همین ترفند، موتمن تعلیق را در کل ساختهاش حفظ میکند و داستان نهتنها حوصله سر بر نشده، بلکه پرکشش میشود و آنقدر ذهن را درگیر میکند که گذر زمان حس نمیشود. شاید بتوان این ساختهی موتمن را از لحاظ فرم، با فیلم «آسانسوری بهسوی قتلگاه» (۱۹۵۸) (۲) ساختهی لویی مال مقایسه کرد؛ هر دو فیلم در عین هیاهیوی درونیشان، با آرامش پیش میروند و بیوقفه به سمت گرهگشایی حرکت میکنند در حالیکه انگار ابری بزرگ سایهای سرد بر سر آنها انداخته و بر تعلیق و مرموز بودن هر دو فیلم افزوده.
عربی فیلمنامهای جنایی نوشته؛ اما خیلی ظریف به مشکلات اجتماعی، علیالخصوص مشکلات زنان کنایه زده بدون اینکه شعار دهد. خط سیر اصلی مشخص است و قصه روی همان خط حرکت میکند بیآنکه از مسیر منحرف شود؛ ولی همین خط سیر است که از روی عمد تخم شک به سحر را در دل بیننده میکارد: زنی جوان و مطلقه که در جامعهی بسته و زنستیز ما میخواهد برخلاف عرف، مستقل زندگی کند و باوری به افکار متحجرانه و ناموسپرستانه ندارد و دنبال راه چاره برای رهایی میگردد، پس در مظن اتهام قرار میگیرد تا در نهایت، با روشن شدن نقاط تاریک داستان و به نتیجه رسیدن هر دو قصه که موازی پیش میروند ـ قتل دختری در اتوبان و پیدا شدن سحر ـ، نقدی درست و اصولی بر شرایط حاکم در اجتماع و باورهای کنونی مردم وارد آورده شود؛ باورها و قضاوتهایی که بهراحتی میتوانند به از دست رفتن زندگیها منجر شوند و نتیجهای نداشته باشند جز نابودی و پشیمانیِ بیحاصل.
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» اینجا کلیک کنید.
۲) برای مطالعه نقد و بررسی فیلم «آسانسوری بهسوی قتلگاه» (۱۹۵۸) اینجا کلیک کنید.