(Backcountry (2014
ناحیهی دورافتاده (۲۰۱۴) (۱) (۲)
نویسنده و کارگردان: آدام مکدونالد
تهیهکننده: توماس مایکل
ژانر: رمانتیک / دلهرهآور
محصول: کانادا
مدت: ۹۲ دقیقه
“توجه فرمایید، با خواندن این مطلب، ممکن است داستان فیلم لو برود.”
الکس (جف روپ) و جِن (میسی پرگریم)، زوج جوانی هستند که قرار است یک آخر هفته خوب را در جنگل سپری کنند. جنگلی که الکس میگوید بارها به آنجا رفته، راه را بلد است و خاطرات خوشی از آن ناحیهی دورافتاده دارد. الکس آنقدر به خودش مطمئن است که پیشنهاد محیطبان (نیکولای کمپبل) مبنی بر همراه بردن نقشه آن ناحیه را رد میکند و حتا برای اینکه در دل طبیعت غرق شوند و از تکنولوژی و مزاحمتهای جهان امروز به دور باشند، بدون اینکه به جن بگوید تلفن همراه او را از قصد، در اتومبیل جا میگذارد. آنها سفرشان را با یک قایق (Canoe) و پاروزنی روی دریاچه آغاز میکنند، یک شروع رویایی؛ ولی این رویا تا کجا دوام مییابد؟
فیلم ناحیهی دورافتاده، متاسفانه روایتی حقیقی از ماجرای کمپینگ یک زوج جوان است که آدام مکدونالد به خوبی از عهده روایتش برآمده و فیلمی هیجانانگیز و تعلیقدار در دل طبیعت سخته، طبیعتی که در ابتدا با علاقه به آن نگاه میکنیم؛ اما کمکم روی دیگر آن طبیعت و حیات وحشش را میبینیم و شدیدن از آن میترسیم. این طبیعت دیگر برای ما مجذوبکننده و چشمنواز نیست، بلکه ترسناک است و بیرحم، بسیار بیرحم.
داستان، ناحیهی دورافتاده روایت عقل و پایداریست. الکس هم خودش و هم جن را در موقیعت خطرناکی قرار داد، او نه راه را بلد بود، نه نقشه داشت و نه کمک دیگران را قبول کرد و بهدلیل اعتماد به نفس بیش از حد و خوشخیالی جان خودش را از دست داد و جن را در معرض خطر جدی مرگ قرار داد. بعد از کشته شدن الکس توسط خرسِ گرسنه، هم طبیعت روی دیگرش را به ما نشان میدهد و هم جن، و حالا بخش پایداری فیلم روایت میشود.
تلاش برای بقا، تفکر صحیح و تصمیم به جا در شرایط بحرانی، کارهاییست که جن با وجود ترس، بیخوابی، گرسنگی، تشنگی و بدنی مجروح، به خوبی از عهدهی انجامشان برمیآید آن هم بهخاطر حلقهای که الکس برای خواستگاری از او خریده بود، جن این حلقه را به انگشت کرده و با انگیزه و امید، برای رهایی میجنگد چون او تصمیم گرفته به خاطر الکس هم که شده زنده از آن جنگل بیرون برود، پس از میوه “وینتر گرین” (Winter Green) میخورد، پای شکستهاش را با چوبهای جنگل میبندد و در حین فرار از دست خرس گرسنه، از لبهی پرتگاه، جان سالم به در میبرد.
فیلمهایی که موضوع آنها مستقیم و یا غیر مستقیم با خرس و حملهاش مرتبط باشد، کم نیست مانند فیلم یک زندگی تمام نشده (An Unfinished Life-2005) به کارگردانی “لیس هالستروم” که با وجود حضور بازیگران نامی در این فیلم، شکست گیشه را برای تهیه کنندهگانش به همراه داشت؛ اما مکدونالد توانسته فیلم را خوب پیش ببرد و در این بین گریمِ خوب و صداهای مرموز به ایجاد تعلیق کمک شایانی کرده و همچنین بازی خوب میسی پرگریم، در این فیلم، به چشم میآید چون سکانس حملهی خرس به الکس و جنِ که هر دو وحشتزدهاند و به دو گوشهی چادر پناه میبرند به امید یافتن راهی برای فرار که یادآور صحنهی معروف حمام و حمله با چاقو در فیلم روانی (Psycho-1960) به کارگردانی “آلفرد هیچکاک” است، سکانسی نفسگیر و خوب.
اما مشکل فیلم ناحیهی دورافتاده، در گرهگشایی پدیدار میشود، یعنی زمانیکه جن نجات مییابد و بعدش دیگر هیچی نیست. خرس گرسنه در جنگل جا مانده و جن بر حسب اتفاق، قبل از غش کردن از گرسنگی و درد و خستگی، به برد (اریک بلفور) و گروه همراهش رسیده، همین.
البته که نمیتوان گفت این پایان بدیست؛ اما از طرفی هم داستان معلق میماند و پایان آن تاثیرگذاری خاص را ندارد و بهطور مثال نه عکسی و نه فیلمی از زوج حقیقی الکس و جن در انتها نمیبینیم.
به هر روی، ناحیهی دورافتاده، فیلمیست که رمانتیک آغاز میشود، کمکم تنش و بعد وحشت از مرگ و در نهایت زنده نگه داشتن امید در دل، جایشان را به هم میدهند. فیلمی که داستان فرصتهاست و توجه به کسانی که دوستشان داریم در زمان حیاتشان. پس تا دیر نشده احساسمان را نسبت به هم ابراز کنیم و با یکدیگر مهربانتر و با محبتتر باشیم چرا که فردا، شاید دیر باشد..
پینوشت:
۱) برای دریافت اطلاعات بیشتر در مورد فیلم «ناحیهی دورافتاده» اینجا کلیک کنید.
۲) خارج از شهر رفتن، به دامن طبیعت رفتن، طبیعتگردی کردن.